فر در شاهنامه، يکي از مهمترين و پربسامدترين مفاهيم اين متن حماسي است. مفهوم مينوي فر با نشانههايي چون هاله نور، توانايي خرق عادت، تسلط بر طبيعت، ارتباط با بخت و شناسههاي مادي اي چون جانوران و ابزارهاي مقدس بر شخصيت فرهمند نمايان ميشود. اين اسطوره، با شکلگيري اجتماع، مفهوم طبقه و دو نوع مشروعيت فرهمندانه و خوني در ارتباط است و انواعي دارد که مهمترين آن فر کياني است؛ فري که مشروعيت شاه را در راستاي تفويض حق الهي حکومت به او توجيه ميکند و از منظر انسانشناختي، ميتوان آن را از جلوههاي نياي مقدس بشر يا قهرمان فرهنگي مدنيت دانست که به شکلگيري الگوي شاه ـ موبد که در شاهنامه الگويي بنيادين است ميانجامد. در اين الگو، فر کياني، مستلزم داشتن گوهر نژادي و نمادي از حمايت الهي مشروطي است که در صورت عدم پايبندي به خويشکاري از شاه ميگسلد. در اين جستار، ضمن بررسي خويشکاريها و کارکردهاي فر در شاهنامه، با رويکرد انسانشناختي، علت اهميت ديني ـ سياسي اين مفهوم را بررسي و آن را با نمونههاي هم ارز خود در اساطير ملل چون مانا، کاريزما و توپو مقايسه کردهايم. از منظر روانشناسي تحليلي، شکلگيري الگوي شاه ـ موبد بر مبناي شبيهسازي فرد با کهن الگوي مانا و تجسم شخصيت مانايي يا فرهمند و لغزش و گسستن فره از او، با نظريات جنون شيدايي، تورم رواني و قانون وحدت روحي توده بررسي شده است.
این کتاب در هفت فصل نگاشته شده و به این مباحث در آن پرداخته شده است: تاریخ اجمالی انسانشناسی؛ پژوهشهای انسانشناسی؛ انسانشناسی زیستی و جسمانی؛ حوزههای مختلف انسانشناسی؛ مفاهیم فرد و جامعه و فرهنگ؛ دیدگاهها و گرایشهای انسانشناسی؛ و انسانشناسی معاصر. همچنین در پینوشتار کتاب به مباحثی چون اصول و موضوعشناسی انسانشناسی، چکیده تاریخ اندیشههای انسانشناسی، انسانشناسی طبیعی و تکاملی و .... پرداخته شده است.
کتاب پیش رو مشتمل بر دو رساله رتبة الحیات و رسالة الطیور است که از قرن ششم هجری برجای مانده اند و به قلم یوسف بن ایوب همدانی و نجم الدین رازى، دو عارف نامدار زمان خویش نگاشته شده اند. رساله اول، تنها اثر بازمانده از خواجه همدان است که با وجود حجم اندک آن، درباره زندگانى انسان و درجات مختلف آن، معنا و کیفیت قابل تاملی ارائه می کند. رسالة الطیور متنی خیالى و تمثیلى با بیان رمزی از زبان مرغان است و نمونه ای از نثر فارسى پیش از حکومت مغولان به شمار می آید. مقدمه مصحح، شرح حالی از خواجه یوسف همدانی، متن رتبة الحیات در قالب پرسش و پاسخ، مقدمه ای در رابطه با رسالة الطیور و متن آن، مطالب کتاب حاضر را تشکیل می دهند که توسط محمدامین تصحیح گردیده است. این اثر در سال 1362توسط انتشارات توس در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
در اين جستار بر اساس نقد اسطورهشناختي به بررسي نمادينگي عناصر متضاد چهارگانه در اساطير، به ويژه اسطورههاي خاک و باد و مشاهده تبلور آن در شاهنامه فردوسي پرداختهايم. تجسم ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، از فرافکني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت منتج شده است که در اين ميان، هر آخشيج صاحب نقشهايي شده است که در اساطير جهان، از جمله شاهنامه عموميت دارد. در اساطير، خاک ماده اوليه تشکيلدهنده حيات مادي و زندگي جسماني انسان، و همچنين بستري براي مرگ و اضمحلال و پايان حيات گيتيانه او به شمار آمده است و باد نمادي از خشم طبيعت و بروز اختلال در تعادل ميان طبايع است که بارزترين نمودهاي آن را در اسطوره توفان (در تلفيق با آخشيج آب) و ديو باد ميتوان جستجو کرد.
شاهنامه فردوسي روحي يکتاپرستانه دارد و سطوح ديني، آييني و اساطيري موثر در ژرف ساختروايي آن در طول تاريخ دچار «اسطورهزدايي» شده است، اما با شيوههاي تحليلي ميتوان بازماندههاي بسياري از باورهاي کهن را هم در سطوح نمادين روايات و هم در زبان و تعابير و تصاوير فردوسي بازجست. يکي از مهمترين بخشهاي شاهنامه که نشانههاي يک بنيادشناسي الهي را در آن ميتوان يافت، «خردنامه» ديباچه کتاب و معروفترين عبارت آن، يعني مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است. در اين جستار، با استفاده از رهيافتهاي زباني و معنايي و به ياري استدلالهاي ريشهشناختي و تفسير فلسفي، اين موضوع بررسي شده است که اين مصراع ـ علاوه بر نمايش باورهاي کهن حکمت مشايي که «عقل» و «نفس» کلي را دو مولود آغازين «احد» ميداند ـ ميتواند تفسيري ديگر از هويت فلسفي خداي يگانه در حکمت خسرواني را که «جان بخشي» و «خردبخشي» دو شاخصه اصلي معرفتشناسي الهي آن را تشکيل داده است، نمادينه کرده باشد.