در سال 1267 ه.ق چون سليمانخان، خانخانان به حكومت اصفهان منصوب شد، ميرزاعبدالوهاب گلستانه مستوفى را به عنوان وزارت خويش برگزيد و با خود به اصفهان آورد.اين در حالى بود كه ميرزا عبدالحسين سر رشته دار اصفهانى از مدت ها قبل در آرزوى وزارت بود. و خان خانان نيز در باطن با وزارت او همراهى داشت. پس چون ميرزا عبدالوهاب همراه خان خانان وارد اصفهان شد، ميرزا عبدالحسين با او طريق دشمنى پيش گرفت و كمى بعد اين دشمنى به بروز كشاكش و جنگ ميان طرفداران ميرزا عبدالوهاب گلستانه و ميرزا عبدالحسين سررشته دار منتهى شد. ادامه اين كشمكش موجب شد تا امير كبير چراغعلى خان زنگنه را براى حل و فصل موضوع به اصفهان اعزام كند. چراغعلى خان چون به اصفهان رسيد، مصلحت را در آن ديد كه ميرزا عبدالحسين سررشته دار را تأييد كند. پس از تعيین سپهدار به حكومت اصفهان دست ميرزا عبدالحسين خان از وزارت كوتاه شد و لاجرم آماده گرديد تا با هر غوغا عليه سپهدار همراهى كند......
این کتاب، اثری تحقیقی در زمینه شناخت احوال و افکار حافظ فرزانه و زمانه او، به قلم زندهیاد دکتر محمد معین میباشد. کتاب در سه جزء نگاشته شده است. بهره یکم کتاب شامل سه نوشتار میباشد: سبب تالیف کتاب، چگونه ترجمه احوال و شراح افکار و آثار شاعری را باید نگاشت؟، راه تدوین ابواب کتاب از نوشتارهای این بخش میباشد. عنوان بهره دوم کتاب نابغه ادب میباشد. بهره سوم کتاب با عنوان عصر حافظ به چهار نوشتار در شرح اوضاع زمانه حافظ پرداخته است. اوضاع ایران در عصر حافظ، اوضاع فارس در عصر حافظ، ادبیات و علوم در عصر حافظ، اخلاق و سیر در عصر حافظ از نوشتار های این بخش میباشد. جزء دوم کتاب با عنوان دوره زندگانی شاعر، مشتمل بر هفده بهره میباشد.
قصههای کرامت، بخشی از میراث فرهنگی است که میتواند دستمایه پژوهشهای گوناگون جامعهشناسی، روانشناختی، ادبی، تربیتی، تاریخی و مانند آنها قرار بگیرد. تاکنون کوششی جدی در زمینه طبقهبندی این قصهها انجام نشده است. این تحقیق بر آن است که طرحی نسبتا جامع و دقیق برای این منظور تهیه کند. در یک طبقهبندی کلان میتوان کرامتها را به سه طبقه بزرگ اخبار از غیب، اشراف بر ضمایر و تصرف در طبیعت تقسیم کرد. هر کدام از این طبقهبندیهای بزرگ نیز به تیپهای اصلی و فرعی کوچکتری تقسیم میشوند و برای هر کدام از آنها شمارهای در نظر گرفته میشود، به طوری که هر کرامتی دقیقا در جای مشخصی قرار بگیرد و به سهولت در دسترس محققان باشد. در این مقاله صرفا به قصههای مربوط به «اخبار از غیب» میپردازیم و میکوشیم طرح کاملی برای این قبیل قصهها ارائه کنیم. پس از بررسی متون عرفانی پیش از قرن هفتم، با استقصای تام، بیست و پنج تیپ اصلی و هفت تیپ فرعی به دست آمد. این بیست و پنج تیپ، بخش نخست یک مجموعه سیصد تیپی را تشکیل میدهند. دادههای این تحقیق، ازسیزده متن مهم عرفانی تا پایان قرن ششم، فراهم آمدهاند.
«عمل»، در كنار اعتقاد قلبي و اقرار زباني، يكي از سه پايه دينورزي را تشكيل ميدهد و در واقع بدون آن همه سلوك ديني و معنوي انسان مختل ميشود. مولانا از جمله عارفاني انديشمند است كه در سرتاسر كتاب ارجمند خود، مثنوي معنوي، توجهي فراوان به مسئله «عمل» كرده است. سخنان او در اينباره آنقدر گسترده و ژرف است كه طرح همه آنها در حوصله يك مقاله مختصر نميگنجد و از آنجا كه بخشي عظيم از سخنان مولانا در اين مورد، به پاداش عمل اختصاص دارد و او از زواياي مختلف اين مسئله را بررسي كرده است، در مقاله حاضر مسئله «رابطه عمل و پاداش آن» را در مركز توجه خود قرار داده و كوشيدهايم سخنان او در اين زمينه را گردآوري، دستهبندي و تحليل كنيم. بطور كلي ميتوان گفت كه مولانا در مورد رابطه عمل و پاداش آن، مسائل زير را مطرح كرده است: فناناپذيري اعمال، بيپاسخ نماندن اعمال، يگانگي پاداش و عمل، پيوند رنجها و قبضهاي روحي با كارهاي ناپسند، تجسم اعمال، حبط اعمال، كافي نبودن عمل براي دستيابي به حقيقت (ترك عمل)، گسترش مهارناپذير آثار عمل و بالآخره عمل بلاعوض. پيشگفتار مقاله هم به بحثي آسيبشناسنانه در مورد نگاه جامعه ايراني به مسئله عمل و پاداش اختصاص يافته و سه آسيب اساسي در اين زمينه را معرفي كرده است: جداسازي عمل از پاداش آن، اعتقاد به ملازمت ايمان و بدبختي در دنيا و بالآخره بيتوجهي به فرهنگ كسب و كار.