این جستار، بر آن است که شیوه‌های نقد زن‌سالارانه را در پهنه ادب، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کردن تاریخچه‌ای از فمینیسم، نشان می‌دهد که یک منتقد در دبستان (= مکتب) نقد زن‌سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان‌دادن روش نقد زن‌سالارانه (= فمینیستی) با کندوکاو در سه اثر حماسی: شاهنامه، گرشاسب‌نامه و بهمن‌نامه، به بررسی زنان در این سه شاهکار بی‌چون می‌پردازد؛ به سختی دیگر، زنان این سه اثر را به دبستان نقد زن‌سالارانه برده و می‌گزارد. در پایان نیز، برای نشان دادن آسیب‌شناسی زن‌سالارانه، چونان درآمدی بر نقد زن‌سالارانه به نشان دادن فرودستی زنان در اسطوره آفرینش ایرانی می‌پردازد.

منابع مشابه بیشتر ...

58259440302d7.PNG

مشروطه و زنان شاعر

روح‌انگیز کراچی

در بازنگری جنسیت گرایانه‌ای به تاریخ و ادبیات فارسی، تصویری محو و کمرنگ از حضور زنان دیده می‌شود که هر چه به زمانه‌ ما نزدیک‌تر می‌شود، این تصویر روشن‌تر و شفاف‌تر می‌گردد. تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران را با تعداد بسیار اندک می‌توان گفت بی‌حضور زن، به صورت تک‌جنسی و مردمدارانه باید پذیرفت و همان گونه بررسی کرد اما موقعیت زن در ادبیات به نوعی دیگر است. اگر چه حضور زن در تاریخ ادبیات فارسی، حضوری نه در اوج بوده است اما زن، پیوندی ژرف با شعر فارسی دارد. چه آنجا که در نقش معشوقه و ساقی ظاهر می‌شود، چه آنجا که نخستین کلام آهنگین را به گوش فرزندی می‌خواند. نقش این همراهی بر تار و پود شعر فارسی به صورت‌های گوناگون باقی مانده است.

58259364b9372.PNG

شاعران زن معاصر و اندیشه‌های فمینیستی؛ طاهره صفارزاده

راضیه زواریان

در دو مقاله گذشته راجع به دو شاعر معاصر و بررسی اندیشه‌های آنها از دیدگاه فمینیستی مطالبی ذکر شد. در این قسمت به بررسی دیدگاه‌های فمینیستی خانم طاهره صفارزاده شاعر مطرح و صاحب سبک معاصر می‌پردازیم. او شعر معاصر را نه با غنا و ظرافت فروغ بلکه با عدول حساب‌گرانه از ظرافت‌های کلامی، شورطلبی را به صورتی از شعر در می‌آمیزد که خود نرمی صورت متعارف با بی‌صورتی است. صفارزاده از جمله شاعرانی است که ظرفیت‌های بیانی شعر فروغ را در می‌یابد اما ادا و دلفریبی شعر فروغ در کار صفارزاده جایش را به عفاف کلمات و ترکیبات می‌دهد. بدعت صفارزاده نوآوری در جهان شعر است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57c0712ad369f.PNG

سنجش دو قهرمان در دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا (فریدون، تزه)

بهروز اتونی

سنجیده و بَوَنده‌تر (ـ کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (ـ تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندی‌ها و همسانی‌های دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آنها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره‌های ایرانی و یونانی، «فریدون و تزه» را به دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانة این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینه (ـ مرحله) رشدِ همسان در آنها، هر کدام از این زینه‌های پنجگانه رشد را به ژرفی و گستردگی می‌گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه‌ای، نیز چونان ریختاری (ـ فرمولی) قهرمان‌ساز می‌نماید.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
577110f03252f.PNG

رمزگشایی اسطوره‌شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره‌های زردشتی

بهروز اتونی

هر داستانی از شاهنامه را، آن‌زمان که پوستۀ تُنُک و نه‌چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی‌هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره‌ها وام ستانیده است. یک اسطوره‌شناس کارشناس و ویژه‌دان، هیچ‌گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ‌رنگی و فریبایی داستان‌ها نمی‌شود و با ژرف‌نگری و نازک‌بینی، به درون داستان‌ها راه می‌جوید و آنها را می‌گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی‌شکافد، به ژرفای آن راه می‌برد و در آن نهانی‌ها، به اسطوره‌ای زردشتی دست می‌یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره‌شناسانه برمی‌رسد و کندوکاو می‌کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ‌گاه آتش را نمی‌سوزاند.

فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله