سنجیده و بَوَنده‌تر (ـ کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (ـ تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندی‌ها و همسانی‌های دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آنها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره‌های ایرانی و یونانی، «فریدون و تزه» را به دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانة این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینه (ـ مرحله) رشدِ همسان در آنها، هر کدام از این زینه‌های پنجگانه رشد را به ژرفی و گستردگی می‌گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه‌ای، نیز چونان ریختاری (ـ فرمولی) قهرمان‌ساز می‌نماید.

منابع مشابه بیشتر ...

582a11c9add8f.PNG

نمادشناسي داستان مرد درويشي که کوزه‌اي آب براي خليفه برد (از مثنوي مولانا)

اشرف خسروی, حسین آقاحسینی

مثنوي مولوي از آثار ارزنده‌اي است که مي‌تواند از زاويه روان‌کاوي بررسي شود. از ميان روان‌کاوان و روان‌شناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستان‌ها و اسطوره‌ها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک مي‌کند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا مي‌خواند. همچنين شناخت مولانا از جنبه‌هاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقه‌بندي و نام‌گذاري اين جنبه‌ها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبه‌هاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي مي‌شود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند مي‌تواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباط‌اند، اشاره مي‌شود.

5828c10ddaebc.PNG

دغدغه قصه‌گو: هاثورن و هنر داستان‌سرايي

بهزاد قادری سهی, ‌زهره رامین‌

اين نوشتار به شيوه داستان‌سرايي ناثانيل هاثورن، به عنوان نقطه عطف تاريخ ادبيات آمريكا، مي‌پردازد. يكي از پيامدهاي انقلاب آمريكا بي‌بند و باري و ترك پايبندي به ارزش‌هاي خشكه مقدسان بود. كمي بعدتر رومانتيسيسم اين شكاف را با ستايش فرديت نويسنده و نقش او در ايجاد يك شخصيت نوين آمريكايي ژرف‌تر كرد. با در نظرگرفتن اين حقيقت كه هاثورن در چنين وضعيتي مي‌نوشت، انتقال چنين مفاهيم مذهبي وسياسي را به درون قلمرو داستان هاثورن مي‌ديد و تلاش مي‌كرد پيش زمينه‌هاي خشك پيشين را بشكند و آنها را با شيوه‌اي كه ابايي از محدودكردن معني و دلايل وقايع ندارد، جايگزين كند تا، بدين ترتيب، از منظري متفاوت به دنيا و ساكنانش نظر بيفكند. اين مقاله هاثورن را نويسنده‌اي آگاه نسبت به هنر خويش معرفي مي‌كند، براي اثبات اين سخن به بخش‌هايي از وقايع داستان اشاره مي‌شود كه هنرمند از خود ردپا بر جاي مي‌گذارد. همچنين، اين گفتار با تاكيد بر بخش‌هاي متفاوت داستان‌هاي وي و همچنين با تاكيد بر زنجيره وقايع، بر اين نكته انگشت مي‌گذارد كه هاثورن راه را براي تفاسير متفاوت از متن‌هاي خويش باز مي‌گذارد، كاري كه به صورت نمادين تلاشي است براي رهايي از قيد و بندهاي دست و پا گير جامعه‌اش.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

577110f03252f.PNG

رمزگشایی اسطوره‌شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره‌های زردشتی

بهروز اتونی

هر داستانی از شاهنامه را، آن‌زمان که پوستۀ تُنُک و نه‌چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی‌هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره‌ها وام ستانیده است. یک اسطوره‌شناس کارشناس و ویژه‌دان، هیچ‌گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ‌رنگی و فریبایی داستان‌ها نمی‌شود و با ژرف‌نگری و نازک‌بینی، به درون داستان‌ها راه می‌جوید و آنها را می‌گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی‌شکافد، به ژرفای آن راه می‌برد و در آن نهانی‌ها، به اسطوره‌ای زردشتی دست می‌یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره‌شناسانه برمی‌رسد و کندوکاو می‌کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ‌گاه آتش را نمی‌سوزاند.

فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
575d18f30fc4c.PNG

شیوه‌های نقد زن‌سالارانه و کارکرد آن در آثار ادبی، با تکیه بر حماسه‌های اسطوره‌ای

بهروز اتونی

این جستار، بر آن است که شیوه‌های نقد زن‌سالارانه را در پهنه ادب، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کردن تاریخچه‌ای از فمینیسم، نشان می‌دهد که یک منتقد در دبستان (= مکتب) نقد زن‌سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان‌دادن روش نقد زن‌سالارانه (= فمینیستی) با کندوکاو در سه اثر حماسی: شاهنامه، گرشاسب‌نامه و بهمن‌نامه، به بررسی زنان در این سه شاهکار بی‌چون می‌پردازد؛ به سختی دیگر، زنان این سه اثر را به دبستان نقد زن‌سالارانه برده و می‌گزارد. در پایان نیز، برای نشان دادن آسیب‌شناسی زن‌سالارانه، چونان درآمدی بر نقد زن‌سالارانه به نشان دادن فرودستی زنان در اسطوره آفرینش ایرانی می‌پردازد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله