اطلس زبانی مجموعهای از نقشه است که تنوعات زبانی را در گسترهای جغرافیایی نشان میدهد. اطلسهای زبانی از منظر گویششناسی، برنامهریزی زبانی و جامعهشناسی زبان اهمیت بسیار دارند. با توجه به فقدان چنین اطلسی برای گویش گیلکی، نگارندگان کوشیدهاند ضمن تهیه اطلسی بر مبنای 100 واژه، به دو پرسش اساسی پاسخ دهند: 1ـ در گویش گیلکی چه فرایندهای آوایی رخ میدهد؟ 2ـ شهرستانهای مرکزی استان با شهرستانهای غیرمرکزی چه تفاوتی از نظر و قوع فرایندهای آوایی دارند؟ به کمک چنین اطلسی میتوان مرز گویشهای گیلکی، تالشی و ترکی را نیز در استان گیلان نمایش داد. نویسندگان ابتدا 100 واژه پایه را انتخاب کردند و پس از مصاحبه و ضبط صدای گویشوران، برای هر واژه نقشهای تهیه کردند و تنوعات آوایی یا واژگانی را روی آن نشان دادند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که 16 نوع فرایند آوایی در گویش گیلکی رخ میدهد که از این میان، مرکزیشدگی، افراشتگی، حذف و سایشیشدگی، بهترتیب، پربسامدترین فرایندها به شمار میآیند. همچنین مشاهده شد که در شهرستانهای غیرمرکزی، بهویژه شهرستان رودسر، بسامد فرایندهای آوایی نسبت به شهرستانهای مرکزیِ استان بیشتر است.
این کتب شامل 1300 مثل و اصطلاح زبان گیلکی است که به همت محمود پاینده طی هشت سال کوشش، جمع آوری شده است. علاوه بر آوانوشت اصطلاحات و مثل ها، برگردان فارسی آنها نیز آورده شده و کاربرد و کنایه های مثلها نیز به اختصار آمده. برای گویاتر کردن مثل ها نیز، مصرعها، بیتها، اصطلاحات و تکیه کلام های زبان های دیگر و نزدیک ترین معادل مثل های گیلکی آن آورده شده است. واژه نامه مفصلی نیز در پایان کتاب تهیه شده است. مؤلف در این کتاب از مجموعه مثلها و اصطلاحات کوهنشینان محمد ولی مظفری کجدی نیز بهره برده است. این تحقیق ارزشمند در زبان گیلکی به همت بنیاد فرهنگ ایران در سال 1352 شمسی به زیور طبع آراسته شد.
این کتاب در سه جلد به تاریخ، فرهنگ، ادبیات، جغرافیا و دیگر مسائل مربوط به گیلان میپردازد. نویسندگان این مجموعه زیرنظر ابراهیم اصلاح عربانی در جلد اول درباره سیمای طبیعی و زمینشناسی، آبوهوا، منابع و مصارف آب، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، بناهای تاریخی، نقش و تصویر و ... سخن گفتهاند. در جلد دوم از مباحثی چون تاریخ گیلان، نقش گیلان در انقلاب مشروطه، گویش گیلکی، نهضت جنگل، شاعران پارسیگوی و گیلکیسرا، مشاهیر گیلان و ... سخن گفته شده است. در جلد سوم نیز این مباحث مطرح شدهاند: صنایع دستی، مردمشناسی و فرهنگ عامه، آموزش و پرورش، جنگلها، مراتع، باورهای عامیانه، چهره مطبوعات، چاپخانهها و .... .
تعامل میان نویسنده و خواننده متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضعگیری» و «مشارکتجویی» مطرح شد. در این انگاره، نویسنده هر متن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با عناصر زبانی مختلف شامل «تردیدنماها»، «یقیننماها»، «نگرشنماها»، و «ارجاع به خود»، موضع خود را نسبت به مفاهیم و پدیدهها اعلام میکند و همچنین با استفاده از عناصری نظیر «ضمیرخواننده»، «جملات امری»، «جملات پرسشی»، «دانش مشترک» و «جملات معترضه»، مشارکت خواننده را در خوانش متن جلب میکند. در پژوهش حاضر، محقق مقالات نقد کتابهای ادبیات فارسی را با تکیه بر انگاره هایلند بررسی کرده است. پیکره مطالعه حاضر شامل 100 مقاله نقد ادبی (50 مقاله از نشریات دانشگاهی و 50 مقاله از نشریات عمومی) است. پس از شناسایی، استخراج و شمارش دادهها مشخص شد که نویسندگان مقالات نقد پیکره حاضر به ازاء هر 7/11 کلمه، از یک واژه یا عبارتِ مربوط به موضعگیری یا مشارکتجویی استفاده کردهاند. از میان عناصر زبانی مورد مطالعه، نگرشنماهای منفی و جملات امری، به ترتیب، پربسامدترین و کمبسامدترین عناصر زبانی هستند. یافتهها نشان میدهد منتقدان نشریات دانشگاهی در مقایسه با نشریات عمومی سختگیرتر هستند و در دهه 1380 شمسی، منتقدان نسبت به دهه قبل، از نگرشنماهای بیشتری استفاده کردهاند. همچنین، بخش پایانی هر مقاله نقد، متراکمترین قسمت مقاله از نظر فراوانی عناصرِ موضعگیری و مشارکتجویی است و منتقدان مرد دیدگاههای خود را با قاطعیت بیشتری ابراز کرده و زنان نیز در استفاده از عناصر زبانی مشارکتجویی از مردان پیشی گرفتهاند.