«آنیما» و «آنیموس» دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند؛ که ابتدا توسط روانشناسانی چون یونگ مطرح شدند، و بارها و بارها در آثار شاعران و نویسندگان مختلف نمود یافتهاند. کهنالگوی آنیما نیمه زنانه در وجود مردان، و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان است. این کهن الگوها تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل میگیرد، و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و زندگی هر شخص دچار تغییر و تحول میشود. سیمین دانشور یکی از نویسندگانی است که این تصویرها را در اشکال مختلف در آثار خود، و به ویژه در رمان «سووشون» بروز داده است. در این مقاله به بررسی و تطبیق جنبههای صور مثالی آنیموس یونگ و سیمین دانشور با تأکید بر رمان «سووشون» پرداخته خواهد شد.
نیمه دیگر نشریه فرهنگی،سیاسی و اجتماعی زنان ایران، به همت فرزانه میلانی، ویژهنامهای برای سیمین دانشور منتشر کرده است.مقالههای این مجموعه دو گونهاند: یکی نقد و تحلیلها و دیگر یادها و خاطرهها. بخش اول به یادها و خاطره ها اختصاص دارد و بعضی از عناوین مقالات آن عبارتند از: نامه ای به سیمین دانشور/سیمین بهبهانی؛ نامه ای به مادر بازیافته ام/لیلی ریاحی؛ سیمین در استنفورد/امین بنائی و ...بخش دوم با عنوان نقدها و تحلیل ها به مقالاتی چون: پژوهشی در آثار دانشور/میهن بهرامی؛ تحلیلی از سه داستان کوتاه سیمین دانشور/محمدرضا قانون پور؛ در تلاش کسب هویت/فرشته داوران ... پرداخته شده است
صد و هشتادمین شماره کیهان فرهنگی به نام جلال آل احمد آراسته شده است. این ویژه نامه شامل یک پیش فصل با عنوان "طلوع" ومجموعه مقالاتی از حامد الگار، علی اصغر حاج سید جوادی، دکتر علی شریعتی، آیت الله طالقانی و گفتگوهایی با سیمین دانشور، شمس آل احمد، محمدجواد محبت و دکتر انور خامهای است. کتاب حاضر سه بخش با این عناوین دارد: در سایه جلال (گفتگو)، جلال مرد امروز و پابه پای جلال است. جلد اول این دفتر در سال 1383 و ضمیمه کیهان فرهنگی منتشر شده است.
نهضت فرهنگی رنسانس را میتوان نقطه عطف مهمی در طول تاریخ بشریت دانست در شکلگیری حرکتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان معاصر نقش تعیینکننده داشته است. دستاورد مهم این نهضت، توجه به یافتههای تجربه و عقل ابزاری در سیاستگذار زندگی فردی و اجتماعی بشر، توجه به خود یا اومانیسمگرایی و همچنین برآوردهشدن حقوق مادی محدود کردن حاکمیت مذهب بود. نتیجه قطعی نهضت رنسانس در هم ریختن مناسبات اجتماعی و زیر سوال رفتن بسیاری از اصول و ارزشهای رایج بود. اما تا تغییر نگرش موجود نسبت به زن و حقوق اجتماعی زنان (فمینیسم) زمان زیادی لازم بود. طرح نظریه برابری زن و مرد به قرن هفده برمیگردد. برخی نخستین فمینیست را در آنبراد استریت میدانند که ابیگالی ادامز، همسر جان اداء از رهبران جنگهای استقلال آمریکا، حرکت وی را ادامه داد. برخی نیز سابقه این نهضت را به انقلاب 1689 انگلیس باز میگردانند و نویسندگانی چون (کریستین دوبیان)، (ماری وتن) و (ژرژساند) در این عرصه آثاری بر جای گذاشتهاند. این حرکت در دوران انقلاب فرانسه به وسیله (کندورسه) و (سن سیمون) ادامه یافت. در حقیقت فمینیسم میخواست جای حقوق از دست رفته زنان را پر کند فمینیستها، بر این باور بودند که زنان جهان در مقایسه با مردان مورد ستم قرار دارند و تفاسیر زیادی از زن و ظلم بر او ارائه میدادند. نهضت برابریطلبی زنان به صورت منسجم نام و نشاندار سابقهای بیش از 150 سال دارد اما از اواخر قرن 19 اندیشههای زن گرایانه غربی در قالب آثار مکتوب به کشورهای اسلامی راه یافت. شاید مصر اولین کشوری باشد که در اندیشه فمینیستی به آن وارد شده باشد. امروزه فمینیستهای زیادی در کشورهای اسلامی بخش مهمی از تلاش خود را صرف مبارزه درون دینی برای حاکمیت نگاه زنگرایان میکنند که معروفترین آنها فاطمه نریسی از مراکش، دفعت حسن از پاکستان، عزیزه الصبری از لبنان و ... میباشند که به قول یکی از فمینیستهای ایرانی خارج از کشور موضعی دین باورانه دارند.
این مقاله کوششی است در بررسی و تطبیق چند معراجنامه که عبارتند از: «رسالهالغفران» ابوالعلاء معری، «کمدی الهی» دانته و «آفرینگان» صادق هدایت. وجه شباهت هر سه آنها، سفر به عالم ارواح و جهان پس از مرگ، و تفاوت آنها در نگرش دینی «رسالهالغفران» و «کمدی الهی» با نگرش نیهیلیستی «آفرینگان» است. هدف مقاله بررسی تاثیرپذیری «کمدی الهی» از «رسالهالغفران» و نیز تبیین دو نگرش دینی و نیهیلیستی در زمینه جستجوی آدمی درباره جهان پس از مرگ است.