از پربسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیت‌ها است که حافظ به روش‌های گوناگون با آنها مضمون آفرینی می‌کند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابل‌هایی، بهره می‌برد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیتِ «تا چه ب ازی رخ نم اید بیدقی خواهیم راند / عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است. با نگاهی مختصر به شرح‌های دیوان حافظ روشن می‌شود که «هر کسی از ظن خود» درباره این بیت بحث برانگیز اظهار نظر کرده است و اغلب حافظ پژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهره‌های آن مورد مداقّه قرار نداده‌اند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که اراده ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژه «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرح‌های معتبر درباره بیت مطمح نظر خواهد بود.

منابع مشابه بیشتر ...

5a2dafd54921c.png

طریق عشق؛ شرح غزلیاتی چند از حافظ

بدیع الزمان فروزانفر

شرح غزلیاتی از حافظ که تقریرات استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در دانش‌سرای عالی و دانشکده ادبیات در سال 1319 شمسی است و تحریر دکتر حسین بحرالعلومی، قسمت اول در مجله یغما سال بیست‌وسوم (1349) و سال بیست‌وچهارم (1350) انتشار یافت. سپس در مجموعه مقالات و اشعار استاد که به کوشش عنایت‌الله مجیدی در سال 1351 منتشر شد. این رساله شرح دو غزل خواجه است: 452 و 481 چاپ قزوینی و 443 و 472 خانلری. غزل اول در این شرح پانزده بیت و در قزوینی و خانلری چهارده بیت است و غزل دوم در قزوینی و خانلری هشت بیت و اینجا هفت بیت است. قسمت دوم در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال بیست‌ودوم که به یاد استاد انتشار یافته و شامل غزل 218 قزوینی و 212 چاپ خانلری است.

58b12b81a40cd.PNG

حافظ از دو نگاه: رمانتیسم گوته و تعالی‌گرایی امرسن

زهره تائبی نقندری

گوته، اندیشمند و شاعر آلمانی و امرسن، شاعر ـ فیلسوف امریکایی، از جمله شاعرانی هستند که نه تنها در ادبیات ملی کشورشان، بلکه در ادبیات جهان نیز بسیار تأثیر کرده‌اند. وجوه مشابه فراوانی در نگرش و اندیشه‌های این دو شاعر به چشم می‌خورد که از مهم‌ترین آنها علاقه‌مندی هر دو شاعر به حافظ و معرفی وی به ملت‌های خود است. پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی تأثیر‌پذیری گوته و امرسن از حافظ، تلاش هدفمندی را که این دو شاعر برای ایجاد اقبال ادبی حافظ در ادب غرب انجام داده‌اند و چگونگی استقبال از شعر و اندیشه حافظ در ادبیات آلمان و امریکا را، براساس دیدگاه یکی از صاحب‌نظران ادبیات تطبیقی به نام پراور، بررسی می‌کند. در این پژوهش، ابتدا چگونگی آشنایی گوته با حافظ و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد شیفتگی او نسبت به این شاعر ایرانی ارائه خواهد شد. پس از آن چگونگی آشنایی امرسن با حافظ و نهایتاً تفاوت دیدگاه‌های گوته و امرسن نسبت به شناخت و پذیرش حافظ در ادبیات غرب بررسی می‌شود. انگیزه اصلی گوته در تقلید از حافظ یافتن طرحی برای عاشقانه سرودن بود، در حالی که امرسن در جست‌وجوی یافتن اندیشه‌ای بود که علاوه بر ستایش زیبایی و آرامش، جوابگوی روح آزادی‌خواهی و استقلال فردی و هویت ملی جامعه معاصرش نیز باشد و به همین دلیل، شعر حافظ را، هماهنگ با فرهنگ و ملیت خود، به امریکائیان معرفی کرد. حاصل تلاش این دو، موجب اقبال یافتن حافظ، در مسند اندیشه جهانی، در فرهنگ و ادب غرب شد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57d0ef395bfe2.PNG

مطالعه تطبيقي «خرق عادت» در ادبيات عرفاني و سوررئاليستي

ناصر علیزاده

«خرق عادت» يكي از نتايج مسلم مجاهده و رياضت عرفاني، و توجه و تمركز به ضمير ناخودآگاه سوررئاليستي است كه پيشينه آن يقيناً در بخش‌هاي گمشده تاريخ حيات بشر ـ اسطوره‌ها ـ قابل پيگيري است. تاثيرپذيري سوررئاليسم، در انديشه و عمل، از انديشه‌هاي عرفاني، منجر به ظهور برخي تشابهات و اشتراكات بين اين دو مكتب (در عين تقابلات و تمايزات بنيادين ادبيات عرفاني و سوررئاليستي با يكديگر) شده است كه «خرق عادت» عيني‌ترين و شگفت‌انگيزترين ثمره برنامه‌هاي نسبتاً مشتركشان محسوب مي‌شود. تنوع نتايج خارق‌العاده، از جمله كرامات، كشف و شهود، تصادفات عيني، سحر و جادو، پيشگويي و غيبگويي، در نمونه‌هاي عرفاني و سوررئاليستي، گرچه زمينه مناسبي براي ادعاپروري و هذيان‌پردازي محسوب مي‌شود، از منظري ديگر مي‌تواند به فلسفه انزواطلب و دنياگريز عرفان ختم شود كه ريشه در جريانات اجتماعي و واكنش‌هاي فردي عارف اديب، و به تبع آن هنرمند سوررئاليست دارد. تاكيد براين نكته نيز ضروري است كه «خرق عادت» ـ برجسته‌ترين نقطه مشترك در نتايج عملي عرفان و سوررئاليسم ـ در مواردي چند، با آبشخورها، برنامه‌ها و رسالت‌هايي كاملاً متفاوت بين دو مكتب، ظاهر شده است؛ بنابراين مطالعه تطبيقي «خرق عادت» بين عرفان و سوررئاليسم، نمي‌تواند از اهميت و استقلال دو مكتب فكري عظيم در ادبيات جهان، بكاهد يا داعيه همساني، همانندي و پدرپسري عرفان و سوررئاليسم را داشته باشد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57be9f3987d77.PNG

نقد شخصيت در آثار داستاني صادق هدايت

ناصر علیزاده

شخصيت‌هاي داستاني از طريق انتساب خصيصه‌هاي فردي، اجتماعي، سياسي و ... در يک متن معرفي مي‌شوند و در جريان کنش‌ها و واکنش‌ها، بازتاب‌دهنده افکار، آمال و ناگفته‌هاي دروني خود، خالق اثر و ويژگي‌هاي محيطي هستند. هدف از مقاله حاضر، تحليل ساختار شخصيت و امکانات محيطي در ايجاد و شکل‌گيري شخصيت‌هاي داستاني در آثار داستاني «صادق هدايت» است. حضور شخصيت‌هاي تيپيک «هدايت» در محيط داستان‌هايش به رکود و ايستايي فضاي جامعه داستاني دامن زده است و «هدايت» با به نقد کشيدن اين ساختار در قالب شخصيت‌هاي درون‌گرا، منزوي، شکست خورده و ...، عمل شخصيت‌ها را در برابر حوادث داستاني‌اش به مبارزه طلبيده است. تعدد شخصيت به عنوان بيماري اجتماعي و رواني، شخصيت‌ها و محيط داستاني را تحت تاثير قرار داده و هر دو را از خودشناسي، قدرت عمل و پويايي بازداشته است.

پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله