هنجارگريزي يکي از موثرترين روشهاي برجستگي زبان و آشناييزدايي در شعر است که همواره، شاعران از آن استفاده کردهاند. هوشنگ ايراني يکي از شاعراني است که در اشعارش به صورت گسترده، دست به هنجارگريزي زده است. نگارندگان در اين جستار، در پي پاسخ به اين سوال بودند که ايراني چگونه و در چه حوزههايي به هنجارگريزي دست يازيده است. بررسيهاي به عمل آمده، نشانگر اين موضوع است که هوشنگ ايراني در اشعارش از انواع هنجارگريزي بهره برده است. اما اين بهرهگيري به صورت يکسان نيست؛ يکي از هنجارگريزيهايي که در اشعار ايراني بسيار ديده ميشود، هنجارگريزي نوشتاري است که به شکلهاي گوناگون در اشعار او وارد شده است. هنجارگريزي زماني يا باستانگرايي نيز در اشعارش بسامد بالايي دارد که شاعر هم در حوزه نحو و هم در حوزه واژگان، از آن بهره گرفته است. هنجارگريزي معنايي به صورت گسترده و در هيات آرايههاي تشبيه، تشخيص، حساميزي و تصاوير پارادوکسي در اشعار او نمود دارد. همچنين علاوه بر اين، او در حوزههاي نحو، واژگان و آوا نيز به هنجارگريزي دست يازيده است.
بررسی شعر نو در پیوند با محیط اجتماعی، گذشته از شناختن و شناساندن موقعیت کلی شعر نو، میتواند روشنگر علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی پیدایش و رشد و تکامل این هنر و بیانگر افکار و عواطف شاعر امروز در برخورد با محیط اجتماعی و مبین جهانبینی و هنرآفرینی شاعر نوآور باشد و به بررسی و شناخت ویژگیها و گرایشهای اساسی شعر نو در این مرحله از تاریخ و فرهنگ و هنر مدد رساند. نویسنده در این کتاب ماهیت شعر، شعر و جامعه و شعر معاصر را از دیدگاه جامعهشناسی بررسی کرده است.
خروس جنگی بیمانند: دربارهٔ زندگی و هنر هوشنگ ایرانی کتابی است شامل مقالاتی در مورد هوشنگ ایرانی، شاعر نوگرای دههٔ ۱۳۳۰ که به زندگی و آثار او میپردازد. این کتاب با معرفی هوشنگ ایرانی و بررسی اجمالی مختصات سرودههای او آغاز میشود. سپس سرودههای او شامل مجموعههای بنفش تند بر خاکستری، خاکستری، شعلهای پرده را برگرفت و ابلیس به درون آمد و اکنون به تو میاندیشم، به توها میاندیشم به چاپ میرسد. در بخش بعدی کتاب، چند نوشتهٔ پراکنده، نقد و ترجمه از هوشنگ ایرانی با عناوینی از این دست به چاپ رسیدهاست: «شناخت نوی، فرمالیسم»، «بررسی، هنر نو»، «انتقاد نیما یوشیج: پیشگفتار آخرین نبرد»، «نالههایی از زندان ریدینگ» از اسکار وایلد و «شب برای بیداران»
اسطوره يکي از عناصر عمده ساماندهي زبان و معناي شعر معاصر است. گرچه اسطورهها اساسا متعلق به دنياي باستاناند و از رهگذر روايات قدسي و مينوي، جهانبيني مردمان آن عصر را تدارک ميديدهاند، در دنياي جديد و در عصر خردگرايي نيز هم چنان در ذهن و زبان انسان امروزي حضوري تاثيرگذار دارند. شاعران بنابر ذهنيت تخيلي و به جهت نيروي خيالين اسطورهها، فراوان از آن تاثير ميپذيرند و به بازتوليد و باززايي آن دست ميزنند. هر شاعري بنابر فکر و فرهنگ خويش و زمينههاي ذوقي و انديشگي، به برخي از اسطورهها بيشتر توجه دارد. سياوش کسرايي به خاطر ذهنيت سياسي و ايدئولوژيک خود و نيز بر اساس مقتضيات عصر، از برخي از اسطورهها با کارکردهاي خاصي بهره گرفته و گاه در شکل آنها تغييراتي نيز داده است. او حتي از برخي شخصيتهاي تاريخي اسطورهسازي نموده و به آنها خصلت اسطورهاي داده است. در اين مقاله به چگونگي و چرايي باززايي و خلق اسطورهها در شعر سياوش کسرايي پرداختهايم.