از جمله موجودات اهريمني که در اساطير، افسانهها و حماسههاي پارسي در تقابل با قهرمان داستان به ايفاي نقش ميپردازد و سعي در اغواي قهرمان و گاه کامگيري از او دارد، «زن جادو» است. در شاهنامه و شهريارنامه، دو اثر حماسي پارسي، نيز سه بار با اين موجود اهريمني روبه رو ميشويم، در شاهنامه در خان چهارم رستم و خان چهارم اسفنديار، و در شهريارنامه در داستان مرجانه جادو با شهريار. در اين مقاله پس از بحثي مختصر پيرامون «پري»، کوشيدهايم اثبات نماييم که زن جادو، همان پري است. آنگاه به بررسي تاثير اعتقادات و افکار زرتشتي در شکلگيري اين موجود اهريمني با تکيه بر روانشناسي ژرفا پرداختهايم.
کتاب آئینه آئین مزدیسنی به قلم کیخسرو شاهرخ، برای آشنا شدن کودکان زردشتی با کیش و آئین خود نگاشته شده است. کتاب توسط چاپخانه مظفری و به سال 1300 شمسی و محرم 1340 منتشر شده است
در این کتاب، به جای واژه اوستا از واژه آویستا استفاده شده است. انگیزه این کار به باور نویسنده آن است که واژه اوستا به معنی بیدانشی است و درخور کتاب دینی زرتشت نمیباشد که نمودار فرهنگ و دانش است؛ ولی واژه آویستا به معنی دانش یا دانستنی است و نمودار آن چنان کتابی است که بر پایه فرهنگ و دانش باشد. در این کتاب در هجده گفتار درباره دین باستانی ایرانیان و آموزههای آنها مطالبی ارائه شده است؛ برخی از عناوین کتاب عبارتند از: پیشینه خداپرستی ایرانیان، پرستش گروه پروردگاران، راه زرتشت، اهورامزدا، گردش زمین، کشتن اسب و گاو و گوسفند، فرشته نفرین، پناه جستن زرتشت و .... .
دفتر صوفی، تنها «مشق عشق» نیست. در این دفتر تفسیر هستی «رنگی عاشقانه» دارد و جهان «تجلی» دوست است. عارف باید روح و روان را پاک نگاه دارد تا انوار الهی به آن بتاید. دل «بیت رب» است و دارنده این دل همچون آینه، وصفی، جانشین و خلیفه حق است. اما میرا صوفیه تنها عشق و دیگر هیچ، نیست، دفتر صوفیان پر است از موضوعات گوناگون سیاسی، اجتماعی، جامعهشناختی و تأملات روانشناختی. صوفی از آنجا که در متن اجتماع است و با اقشار مختلف مردم از هر صنف و گروه و دین و آیین سر و کار دارد، بسیاری از مسائل را میبیند و نسبت به آن حساسیت دارد. صوفی میداند «قدرت مقدس» چه فجایعی میآفریند و ملوک دنیا به نام خدا چه جنایتها آفریدهاند. و اگر نمیتوانست طرحی نو در اندازد و ظلم ظالمان را کاهش دهد، حداقل «رقیبی» برای حکمرانان دنیاوی به نام «پیر» و «رند» آفرید تا دو پادشاه در یک اقلیم حکومت کنند، اولی بر جسم و دومی بر جان. حرص، طمع و مالاندوزی در دفتر صوفی جایی ندارد و صوفی تمام آدمیان را از «تجمع ثروت» و تنها به دنیا دل سپردن بر حذر میدارد. او افق وسیعتری به نام خدمت و شفقت بر خلق، پیشروی آدمیان میگشاید و انسان را از «حیوانیت صرف» پرهیز میدهد. علم و معرفتگر چه در دل و ذهن عارف و صوفی جایگاهی بس شگرف و ارزشمند دارد، اما استفاده ابزاری از علم که چونای سلاحی در دست زنگی مست، فاجعه میآفریند را مینکوهد و آدمیان را از آن برحذر میدارد. علم باید انسان را از جهل و نادانی برهاند و زمینه عمل صالح در انسان و جامعه انسانی را فراهم آورد. اگر علم جز این راه، راه دیگری بسپرد. باید گفت: «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» دفتر صوفی انباشته از تجربیات دین و دنیاست. با این حال صوفی از این دفتر «چیزی جز دل اسپید همچون برف» نمیطلبد. اذبح النفس فالا فلا تشتعل بترهاتالصوفیه.
اين مقاله پژوهشي است درباره «نوستالژي (غم غربت) در شعر معاصر فارسي». اين موضوع به عنوان يکي از رفتارهاي ناخودآگاه فرد، در شعر دو تن از شاعران معاصر: «نيما يوشيج و مهدي اخوان ثالث» بررسي شده است. پس از ريشهشناسي و تعريف اين واژه با توجه به فرهنگها و بهرهگيري از نظريههاي روانشناسان، به عوامل ايجاد غربت اشاره و در ادامه ارتباط نوستالژي و خاطره بررسي گرديده است. در بخش خاطره فردي، به نوستالژي دوري از وطن به عنوان غم غربت و در بخش نوستالژي اجتماعي تحت عنوان «شاعران و خاطره جمعي» به دلتنگي شاعران براي اسطورههاي ايران، با ذکر شواهدي شعري اشاره شده است.