آیه نور، به دلیل ساختار تمثیلیاش، همواره یکی از پر رمز و رازترین آیات قرآن شناخته شده است. از اینرو، عرفای بسیاری سعی کردهاند، ساختار پیچیده و مفاهیم عمیق آن را رمزگشایی کنند. در این موضوع آثار شیخ عزیزالدین محمّد نسفی، عارف بزرگ قرن هفتم، از برجسته ترین متونی است که میتواند به عنوان منبعی غنی و سودمند ما را در به دست آوردن سیر تأویلی این آیه و رمزگشاییهای فلسفی و صوفیانه آن یاری رساند. نسفی به عنوان یک عارف، علاوه بر اینکه خود وارث تفکّر بالنده پیشین است؛ با خلق نگرشی عمیق و جدید و نیز نگاهی تازه و بدیع به بررسی مفاهیم آیه نور پرداخته است. او در این راه، سنت فکری قرون گذشته را به تحوّلات گسترده قرن هفتم پیوند میزند. ثمره این پیوند، شکلگیری نگاهی نو، به تمثیلات و ساختار پیچیده آیه نور است. نسفی در این مقوله هم از روش فلاسفه مشایی در استدلال و تعلیل استفاده کرده است و هم از میراثگران بهای فلاسفه اشراقی در تأویل و تحلیل. ضمن آن که وی در این راه از دریافتهای عارفانه در تفسیر آیه نیز بهره کامل برده است. در این مقاله کوشش شده علاوه بر تحلیل تأویلات نسفی از آیه نور، شباهتها، تفاوتها و نوآوریهای وی در مقایسه با بعضی از حکما و عرفای صاحب نظر مقدم براو نیز مشخص شود.
سید هاشم موسوی حداد یکی از عارفان نامیِ شیعه و از شاگردان برجستهی سید علی قاضی بود. سید هاشم در شهر کربلا متولد شد و در نجف اشرف به تحصیل علمِ دین پرداخت. این طلبهی وارسته هیچ در بند دنیا و تجملات مادی نبود، و از درآمد حاصل از نعلسازی، به سادهترین شکل ممکن روزگار میگذرانید؛ در واقع لقب حداد (به معنی آهنگر) با توجه به حرفهی ایشان به وی اطلاق شد. سید هاشم حداد در سال 1279 متولد شد، و به سال 1363 از دنیا رفت. از وی نامههایی چند به جامانده، که توسط شاگردشان، سید محمدحسین حسینی طهرانی گردآوری شده، و ذیل کتاب روح مجرد در اختیار علاقهمندانِ این موحد نامی قرار گرفته است. در کتاب نامبرده همچنین، در باب مهمترین رئوس فکری و جالبتوجهترین اعتقادات دینی حاج سید هاشم موسوی حداد نیز بحث شده است. کتاب روح مجرد در قالب دوازده بخش کلی تنظیم گشته است. سید محمدحسین حسینی طهرانی که خود یکی از بزرگان حوزه و از عالمان شاخص دوران به شمار میرود، در کتاب روح مجرد نهایت همّ خود را به کار برده تا فقط پارهای از روشنای روح و قطرهای از دریای ایمان یار و استاد خود، حاج سید هاشم را بر ما که مخاطبین کتاب او هستیم، آشکار سازد. از بخشهای جالب توجه کتاب صوتی روح مجرد، خصوصاً باید به قسمتهایی اشاره کرد که در آنها اشاراتی به علاقهی حاج سید هاشم به عرفانِ مولوی و ابن عربی شده است؛ علاقهای که البته انتقاداتی را از سوی برخی از ظاهربینان متوجه ایشان نمود؛ اما به هر رو، مانعی در غور حاج سید هاشم در حالات عرفانی نشد.
این کتاب در واقع دفاعیهای است که "مجذوب علیشاه " در باب عقاید خویش نوشته است .بخش اول کتاب زندگینامه وی به قلم خود اوست .در آن جا مولف به مصایبی اشاره میکند که در طول زمان بر او وارد آمده است . وی سپس درباره توحید حق تعالی، وحدت وجود و مذاهب صوفیه به بحث میپردازد . گفتار پایانی کتاب به بررسی آرای مجلسی درباره تصوف اختصاص یافته است .مولف میخواهد اثبات کند که "مجلسی "با صوفیان حقیقی مخالفتی نداشته است .
شعر دفاع مقدس، ماهیتاً با شعر آیینی بخصوص سیره و فرهنگ اهل بیت عجین است. امام رضا (ع) به عنوان تنها امامی که در ایران مدفون است طبعتاً رفتار سیاسی، برخوردش با حکام جور و غاصب عباسی، معاشرنش با توده مردم و تأثیرگذاری عمیقش بر مردم ایران، الگوی عملی برای همه ایرانیان به ویژه رزمندگان دفاع مقدس است. از مضامین نسبتاً عامی همچون حرم، گنبد و گلدسته، ضریح، زیارت، توسل، سبز و دخیل گرفته تا مفاهیم خاصی مثل کبوتران حرم، ضامن آهو، غربت، مشهد حتی صرف نام رضا و جواد، همه و همه کافیست تا نه تنها ذهن بلکه دل هر عاشق ایرانی اهلبیت را به سوی خراسان و خورشید این سرزمین امام رضا (ع) سوق بدهد. شاعران معاصر عموماً و شاعران دفاع مقدس خصوصاً این واژهها را دستمایه ساخت مضامین خود قرار دادهاند به گونه ای که درونمایه بخش زیادی از اشعار مقاومت را فرهنگ رضوی تشکیل میدهد. در این نوشتار به بررسی این مضامین پرداخته میشود.
ابوالفضل بيهقي، در جايجاي تاريخش، هنگام بيان شگفتي و اعجاب خود در واقع و توضيفات مختلف با استفاده از جمله: «کس مانند آن ياد نداشت» و عبارات مشابه، خود و مخاطب را از توضيح بيشتر بينياز ميکند. بررسي کاربر اين گونه جملات با بسامد زياد (حدود 50 مرتبه) نشاندهنده آن است که وي در چهار موضع از اين جملات استفاده کرده است: شادکاميها و بزمها (40%)، توجيهات و خلعتها (27%)، مهارتها و کاردانيها (20%) بلاياي طبيعي و حوادث (13%). براي بيهقي ميتوان اين اغراض را در کاربرد جملات مورد بحث مصور شد: کاربرد جملات در معني واقعي و حقيقي 32%، بيسابقهبودن موضع براي شخص بيهقي 17%، استفاده از اين جملات به عنوان يک تکيه کلام 12% و کاربرد اغراقآميز براي بزرگنمايي 39% که در اين مقاله به تفصيل درباره آن گفتگو خواهد داشت. ذکر اين نکته مناسب است که بيشترين کاربرد را کاربردهاي اغراقآميز در بر ميگيرد و نشاندهنده تعلق خاطر خاص بيهقي به سلطان مسعود است که فاصله بين زمان وقايع و زمان نگارش کتاب نتوانسته است آن را بزدايد. از طرفي کاربرد جملات مورد نظر در معني واقعي نيز حکايت از تجملات و تکلفات دربار عزنوي، شادخواريها و بزمهاي بيسابقه مسعود و درايت و کارداني رجال درباري به ويژه پدريان دارد.