یکی از زمینههای پژوهشی ادبیاتتطبیقی، بررسی بستر تکوینی انواع ادبی و چگونگی رشد و گسترش آنهاست. ادبیات داستانی، بهویژه رماننویسی یکی از زمینههای جالب توجه و مهم در عرصه پژوهشهای تطبیقی است. در این مقاله که به روش کتابخانهای تهیه شده، علل پیدایش رماننویسی در ایران و کشور مصر که مهمترین حوزه ادبیات داستانی ادبیات عرب محسوب میشود، بررسی شده است. این بررسی بهمنظور پاسخ دادن به این پرسش انجام شده که آیا در بین علل شکلگیری رمان در دو کشور میتوان به علل مشترک دست یافت و در صورت وجود چنین عواملی، دلایل این اشتراک چیست؟ رمان بهشیوه امروزیِ آن در ایران و مصر، کمابیش، همْزمان و در نیمه دوم قرن نوزدهم بهوجود آمده است و به دلیل شرایط یکسان سیاسی ـ اجتماعی و شروع نهضتهای تجددخواه، عوامل مشترکی در پیدایش رماننویسی در هر دو کشور نقش داشتهاند. در این جستار، علل مشترک پیدایش رمان؛ از جمله پیدایش صنعت چاپ، تأسیس مراکز علمی، ترجمه و تأثیرپذیری از فرهنگ غرب و بهوجودآمدن طبقه روشنفکر، توصیف و تحلیل شده و نخستین آثار مهم در این دو بستر فرهنگی معرفی شده است.
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
يکي از جنبههاي غالب در آثاري نظير سيرالعباد و رسالهالغفران، که مبناي روايي در آنها سفر روح است، فرجامشناسي است. در اين جستار مطالعه اين موضوع، با گذري بر مفهوم فرجامشناسي و نگاهي مختصر به انعکاس آن در باورهاي ملل و اديان مختلف آغاز گرديده و با بررسي تطبيقي سيرالعباد و رسالهالغفران در سه قطب فرجامشناسي يعني فرجامشناسي در ساختار کلي روايت، استفاده از رمزهاي عالم ماده و بهرهگيري از مباني عقيدتي، جهت نيل به اهداف تحقيق ادامه يافته است. مقايسه اين دو اثر بر اساس مکتب آمريکايي در حوزه مطالعات تطبيقي صورت گرفته است.
بررسي دورههاي گوناگون شعري نيما نشان ميدهد كه او بتدريج از رمانتيسم به رئاليسم، سمبوليسم و سمبوليسم اجتماعي گرايش مييابد. در اين مقاله با توجه به بررسي ويژگيهاي سياسي و اجتماعي عصر نيما، علت گرايش نيما به اين مكاتب شعري از ديدگاه جامعهشناختي تجزيه و تحليل ميشود و با تقسيمبندي شعر او به پنج دوره متمايز، بازتاب حوادث مهم اجتماعي هر دوره درشعر او، همراه با تحليل آماري اشعار او مورد توجه قرار ميگيرد و خواننده را به اين نتيجه رهنمون ميسازد كه وضعيت اجتماعي زمان نيما در تكامل شعر نيما و دستيابي او به محتوا و ساختاري نو، تاثير بسزايي داشته است.