فردوسي هنگام برخورد با بسياري از واژگان و نامها به ارايه معني و وجه تسميه آنها اقدام نموده است. گاه ريشهشناسي واژهها در اين كتاب بزرگ بر اساس شكل ظاهري واژگان و با بهرهگيري از آرايشهاي ادبي صورت گرفته است. به اين معنا كه فردوسي با استفاده از بديع لفظي و معنوي، اسلوب الحكيم، حسن تعليل، جناس اشتقاق و شبه اشتقاق، با واژگان برخورد هنري نموده و با ابتكار و تصرفهاي هنري براي خود اجازه برآيند سازي درباره برخي واژه، تعبيرها و نامها قائل شده است. به علاوه در برخي از مواقع به توصيف ويژگيهاي معنايي اسمها و واژگان پرداخته و بدون اشاره آشكار و صريح به ريشه واژگان، به درستي مفهوم آنها را توضيح داده كه اين امر بيانگر آگاهي كامل حكيم توس از منابع و مآخذ اصلي و درست فهمي آنها و نيز معرفت زبانشناختي و فقه اللغوي (واژهشناختي Philological ) است. در مقاله حاضر كه به روش كتابخانهاي تهيه شده برخوردهاي هنري، اشتقاقهاي عاميانه و توضيحات علمي فردوسي درباره ريشه و معني واژگان به شيوه توصيفي و توضيحي بيان شده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
یکی از مشکلات اساسی که در زبان فارسی وجود دارد، کلمههای همتلفظ یا واژههای همصوت است؛ برای مثال کلمه «باغی» به معنای سرکش و نافرمان و کلمه «باقی» به معنای پایدار و جاوید. این مسئله سبب بهوجودآمدن غلط املایی میشود. با توجه به این نیاز در جامعه، نویسنده این کتاب را با عنوان «فرهنگ واژههای همصوت» به نگارش درآورده است.
خواجه عمادالدین علی بن محمود، مشهور به عماد فقیه کرمانی، دانشمند و عارف شاعر پارسیگوی مشهور ایرانی عصر تیموری است. وی از معاصرین حافظ و ستایشگران آل مظفر است که در میان آنها بهویژه به شاه شجاع ارادت فوقالعادهای داشته است. این کتاب دربرگیرنده مجموعه مقالاتی است که به مناسبت همایش بزرگداشت خواجه عماد فقیه کرمانی در سال 1381 در کرمان برگزار گردیده بود. عناوین برخی از نوشتارهای کتاب بدین ترتیب است: عماد فقیه شاعری عاشق/ حسین آقاحسینی، تصوف و عرفان قرن هشتم هجری و عرفان خواجه عماد کرمانی/ علیاوسط ابراهیمی، صعود هنری غزلیات عماد/ محمدصادق بصیری، ز کوی سلامت گرفته کناری/ مهدخت پورخالقی چترودی، صور خیال و زیباییهای آن در شعر عماد/ نرگس جابری نسب، محبتنامه و مناظرههای خواجه عماد/ محمدحسین خسروان، وزن عروضی و تبلور عاطفه در غزل خواجه عماد کرمانی/ مریم خلیلی جهانتیغ، جایگاه عماد فقیه کرمانی در دهنامه سرایی/ ابوالقاسم رادفر و ..... .
این کتاب دربرگیرنده گزیدهای از بیست کتاب مهم عرفانی است. در ابتدا و در بخش درآمد کتاب، به اختصار سیر تاریخی آثار عرفانی و گونهها و موضوعات و سایر مباحث این نوع ادبی معرفی شده است. در گزینش هر قطعه این ملاکها مدنظر بوده است: زیبایی، شیوایی و آسانفهمی؛ درونمایه و محتوای ارزشمند؛ منطقی و پذیرفتنی بودن؛ میزان اهمیت در اندیشههای عرفانی؛ کمک به درک سیر تکامل اندیشههای عارفانه. برای فراهم شدن سهولت درک مضمون هر قطعه، به آن عنوانی داده شده است.