روايتشناسي يکي از حوزههاي مطالعاتي است که به دنبال بررسي نظام حاکم بر روايتها و کشف و دريافت مناسبات و پيوندهاي دروني اجزاي سازنده روايت است. ساختارگراياني نظير گرماس، تودوروف، ژنت و برمون در مطالعه روايت بيشتر به کشف الگوها و بنمايههاي زنجيرهاي داستانها توجه کردهاند. گرماس کار خود را بر اساس زبانشناسي سوسور و ياکوبسن آغاز کرد و تحت تاثير تفکر آنها، هسته پديد آمدن قصهها را در تقابل کنشگرها دانست. او به نقش تقابلهاي دوگانه در داستان و روايت توجه زيادي داشت و اين تقابلها به گونه زير در الگوي او ديده ميشود: فاعل و هدف/ فرستنده، و ياريگر و رقيب/ گيرنده. قصهها با توجه به وجود و عدم يکي از شش کنشگر مورد نظر گرماس، قابل دستهبندياند. يکي ديگر از مباحث روايتشناسي گرماس، توجه به زنجيرههاي روايي (پيرفت) است که به نظر او در سه قسم قابل بررسي است: اجرايي، پيماني و انفصالي. در اين مقاله به روايتشناسي داستان بوم و زاغ کليله و دمنه از منظر گرماس پرداخته شده است.
لغات و اصطلاحات شاهکارهای ادبیات فارسی مثل کلیله و دمنه، کتب فارسی وزارتی، فارسی چهارم دبیرستان، گلستان و بوستان سعدی و اصطلاحات عرفانی، غزلیات خواجه حافظ به ضمیمه سودمندترین قواعد املاء و انشاء که توسط اکبر ترابی در سال 1334 توسط انتشارات بنگاه مطبوعاتی اپیکور و کتابفروشی معرفت منتشر شده است
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.
اين مقاله به بررسي هدف مولانا از بيان داستانهاي حيوانات ميپردازد و تاويلهاي خاص او را در اين داستانها نشان ميدهد. بيش از 50 حکايت در مثنوي با بهرهگيري از حيوانات شکل گرفته و مولوي تقريبا از 38 نوع حيوان براي تاويل افکار و انديشههايش استفاده کرده است. اين حيوانات شامل پرندگان، حيوانات وحشي، اهلي، دريايي و حشرات و... هستند. خر در 7 و باز، شير، گاو و سگ هر کدام در 5 داستان بيشترين بسامد را دارند. در ميان 38 شخصيت حيواني مذکور، 31.5 درصد، پرندگان، 39.5 درصد حيوانات وحشي و صحرايي، 16 درصد حيوانات اهلي و خانگي، 5 درصد حشرات و 8 درصد حيوانات دريايي وجود دارند. از نمادگشايي اين داستانها حدود 76 تاويل ـ که اغلب مربوط به خداوند، انسان کامل، انسان زميني و اوصاف ذميمه اوست ـ به دست ميآيد. عمده اين تاوليها به مفاهيم ارزشمندي پايان ميپذيرد؛ مانند داستان روح انسان، مرگ و معاد و رستاخيز، داستان حضرت حق و اوليا و انبيا و مخالفان آنها، برتري حواس باطن بر حواس مادي و ظاهري، نگه داشتن خداوند بندگان شايسته خود را، آداب دعا کردن، مقايسه عارفان و ظاهربينان و دهها مفهوم ارجمند ديگر. مولانا در تاويلات خود از اين داستانها مفاهيم عميق عرفاني و معاني پيچيده حکمت بشري را طرح ميکند. در بسياري از مواقع اين مفاهيم و تاويلات بر داستان غلبه پيدا ميکند و مولانا پس از بيان آنها دوباره به داستان بر ميگردد و بارها بيان ميکند که اين قصهها و تمثيلها نميتواند آن مفاهيم عميق را برتابد و خود از عجز تمثيل و داستان مطرح شده در بيان آن معاني اظهار شرمساري ميکند. در اين پژوهش حيوانات و تاويلات مولوي از آنها دستهبندي شده، بسامد و تکرار آنها معلوم گرديده، سپس با ارايه نمودار و جدولهايي، نتايج تحقيق عيني و ملموستر نشان داده شده است.
هدف اين پژوهش بررسي عناصر داستاني در کتاب فرج بعد از شدت، ترجمه حسين بن اسعد دهستاني است. اين داستانها بر اساس عناصري چون موضوع، حادثه خارق العاده، شخصيت، زاويه ديد، راوي، زمان و مکان، زبان و نتايج اخلاقي و درونمايهها مورد تحليل واقع شدهاند. تعداد داستانها دويست و سي و يک مورد است که حاوي موضوعات اخلاقي و مذهبي هستند. هشتاد و شش حکايت داراي حادثه خارقالعاده است كه (36.44 درصد) از داستانها را شامل ميشوند. شخصيتها به ترتيب از ميان افراد تاريخي با بسامد (86.27 درصد) انتخاب شدهاند که شامل مردان و پسران 47.03) درصد)، صاحبان مشاغل با 32.62) درصد)، شاهان و وزرا با 20.33) درصد)، زنان و دختران با 4.66) درصد)، انبيا و علما با 4.23) درصد)، غلامان و درويشان با 2.54) درصد) و اشخاص نامعلوم با 1.7) درصد) ميشوند، پس از افراد تاريخي، غير انسان با 2.11) درصد) و حيوانات با 1.2) درصد) بيشترين بسامد را در ميان شخصيتها دارا هستند. راويان در اين کتاب از ميان شخصيتهاي داستاني انتخاب شدهاند و غير انسانها تنها با 0.86) درصد ) از آنها را تشکيل دادهاند. غلبه زاويه ديد با اول شخص درون داستاني است که صد و بيست و پنج مورد 52.52) درصد) را شامل ميشود. از ميان حکايات هفتاد و چهار مورد 31.32) درصد) داراي زماني کلي هستند و هفده حکايت 7.20) درصد) داراي مکانند. زبان حکايات روان و ساده است. در بررسي درونمايهها با غلبه مفاهيم اخلاقي و مذهبي روبه رو ميشويم که پربسامدترين آنها عبارتند از: عدالت، ايثار، فداکاري و ... تقريبا تمام خصوصيات داستانهاي سنتي و قصه، در اين کتاب قابل رويت و بررسي است.