هدف از این تحقیق، تعیین نقش جنسیت مترجم در صحت ترجمه و نیز دریافت این مطلب است که آیا تفاوت عمدهای میان ترجمههای مترجمان زن و مرد از حیث صحت ترجمه وجود دارد یا خیر. برای رسیدن به این مهم، دو رمان انگلیسی و دو ترجمه از هر یک که یکی توسط مترجمی زن و دیگری توسط مترجمی مرد انجام شده بود، انتخاب شد. واحد ترجمه برای تجزیه و تحلیل در این تحقیق، جمله ساده کامل در نظر گرفته شد. بدین ترتیب که هر یک از ترجمهها، جمله به جمله، با متن مبدأ مقایسه شده و بر پایه طبقهبندیهایی مشخص، ترجمههای نامناسبی که بر درک متن مبدأ و در حقیقت بر صحت ترجمه، تأثیرگذار بودند، استخراج شدند. شمار مجموع ترجمههای نامناسب مشاهده شده در هر گروه، برای مترجمان زن و مرد، محاسبه شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات و انجام برخی محاسبات آماری، مشخص شد که تفاوت عمدهای میان ترجمههای مترجمان زن و مرد از لحاظ صحت ترجمه وجود ندارد؛ بدینسان، پاسخی منفی برای سؤال تحقیق به دست آمد و محقق توانست فرضیة صفر تحقیق خود را مبنی بر نبود تفاوتهای جنسیتی در صحت ترجمه، میان ترجمه مترجمان زن و مرد، به اثبات رساند.
تحليل فمينيستي انتقادي گفتمان يکي از شاخههاي تحليل گفتمان است که وجه مميزه آن تمرکزش بر کشف و آشکارسازي روابط نابرابر قدرت جاري ميان زنان و مردان در مناسبات و نظمهاي اجتماعي است. مقاله حاضر پيشنهاد ميکند که نظريه سيمون دو بووار در کتاب جنس دوم در باب چگونگي شکلگيري هويت جنسيتي و سوژه مونث، زمينه نظري مناسبي براي تلفيق ميان فمينيسم و تحليل گفتمان فراهم ميسازد. جنس دوم به رغم تقدم زماني چشمگيري که بر مطالعات گفتماني دارد، از بسياري جهات سازگاري قابل توجهي با مفروضات فلسفي (معرفتشناختي، هستيشناختي) غالب رويکردهاي تحليل انتقادي گفتمان دارد. در اين پژوهش، جنس دوم از حيث ديد انتقادي، مفهومسازي از قدرت و ايدئولوژي، نسبت آن با برساختگرايي اجتماعي، نگاه انتقادي به دانش پذيرفته شده، ارزيابي تحول تاريخي و نقش نهادها و نظمهاي گفتماني در شکلگيري سوژه بررسي شده است.
پژوهش حاضر که در حوزه جامعهشناسي زبان انجام شده، کوششي است براي ارزيابي يکي از تفاوتهاي رفتار زباني زنان و مردان در چارچوب نظريه تسلط. هدف از انجام اين پژوهش، ارزيابي شاخص تسلط مکالمهاي قطع گفتار بر پايه نظريه تسلط در جامعه فارسي زبان و بررسي عوامل سه گانه موثر بر قطع گفتار (اظهارنظرهاي مستقيم، انحراف از موضوع و قيدها و فعلهاي ترديدآميز) است. بر اساس اين، شاخص قطع گفتار و شاخصهاي سه گانه موثر بر قطع گفتار در محيطهاي مختلط و همجنس در نظر گرفته شد و سپس اين شاخصها در چهل مصاحبه دومرحلهاي (10 مرد و 10 زن دانشجو بين 18-24 سال) مورد ارزيابي قرار گرفت. زنان و مردان در محيطهاي مختلف، بر اساس کاربرد قطع گفتار، رفتار متفاوتي از خود نشان دادند و نمود زباني نگرش جنسيت مدار در جامعه امروز فارسي زبان ملموس بود. بر اساس اين پژوهش، نوع رابطه هر يک از شاخصهاي موثر بر قطع گفتار با قطع گفتار بررسي شد و چارچوب ارائه شده توسط نظريه تسلط در ميان فارسي زبانان، ناکارآمد تشخيص داده شد.
انسان با توجه به حضور جنبهای الهی، یعنی روح، در وجود خود، این توان را دارد که با خود نوعی ارتباط معنوی داشته باشد. این ارتباط در حقیقت بین خدا و «خود» انسان به وقوع میپیوند نیازی به «غیر» نیست. اما گاهی مقدمان لازم است تا این ارتباط برقرار شود: دیدن چیزی یا دادن عملی، که نوعی «تجربه» به حساب میآید میتواند مقدمهای برای یاد خدا و برقراری معنوی با او باشد. هر تجربهای که در آن به نحوی از انحاء ارتباطی با خدا ایجاد شود، یعنی نوعی اگاهی از حضور خدا به انسان دست دهد. آنرا «تجربه دینی» و گاهی «تجربه عرفانی» مینامند. و شناخت خدا با توجه به قدرت عقل و نوع اعتقاد در انسانهای مختلف متفاوت است لذا میتوان گفت عقل و اعتقادات شخصی نقش مهمی در تعبیر و تفسیر تجربه دینی ایفا میکنند. در چند دهه گذشته تجربه دینی از موضوعات اصلی در حوزههائی مانند فلسفه دین و جامعهشناسی دین در جهان غرب؛ که غالباً بر اساس اعتقادات و طرز تفکر مسیحیت مورد بحث قرار گرفته است. در این مقاله مفهوم تجربه دینی و عرفانی در ادبیات فارسی بررسی میشود.