شبلي از عرفاي ايراني الاصل و مشهور قرن سوم هجري است كه حيات دو گانهاي داشته است. او نيز چون بعضي از بزرگان ايراني مانند ناصرخسرو و سنايي در آغاز كار از دولتيان عهد خود بود ولي به جهت تاثير تعليمات صوفيان از طريق پيشين خود قطع تعلق نمود. شبلي در سال 247 هجري در سامرا بدنيا آمد و در 334 در بغداد فوت نمود. او تحصيلات مدرسهاي داشت و به قولي موطاي مالك را از بر نموده بود. پس از تغيير حال در محضر خير نساج توبه كرد و شاگردي جنيد بغدادي را در پيش گرفت. شبلي با حلاج قرابت فكري داشت. از اين رو بزرگترين مبلغ انديشههاي حلاج پس از مرگ اوست. شبلي براي دستيابي به هدف خود و نيز مصون ماندن از آسيب طرفداران خليفه و طاعنان طريق تصوّف، هراز گاهي خود را ديوانه ميساخت. از اين عارف شوريده اقوال و اشعار پراكندهاي در كتب تذكره برجاست.
بزرگمهر، حکیمی بزرگ و دانایی روشندل و بسیاردان بوده است؛ از اینرو بهتحقیق خواندن شرححال و اندیشیدن به اندیشه و گفتارهای بلندش و کردار ستودهاش، سودها دارد. این کتاب در احوال و گفتارهای حکیمانه اوست، آمیخته به داستانهایی لطیف و شیرین.
این کتاب دربرگیرنده سخنرانیهای زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر در سازمان پرورش افکار درباره بزرگان ایران است. ابتدا درباره فردوسی در چهار محور بدین ترتیب سخن گفته شده است: اشاره اجمالی به شرح حال فردوسی، جهات علاقه فردوسی به ایران، صفات مادی و معنوی ایرانیان از نظر فردوسی و منظور فردوسی از نظم شاهنامه. در قسمت دوم درباره زکریای رازی از این سه جهت سخن گفته شده است: شرح حال او به اجمال، اهمیت مقام و تألیفات او و اخلاق و روش او از لحاظ پزشکی. در قسمت سوم زندگی و آثار ابوعلی سینا در این سه مبحث بررسی شده است: مختصری از احوال او، اخلاق و روش زندگانی او و بالاخره اهمیت مقام و تألیفات او. قسمت پایانی این کتاب نیز درباره خواجه نصیرالدین طوسی در این دو محور است: شرح حال او به اختصار و مقامات علمی خواجه و خدمات او به فرهنگ ایران.
حافظ، نماینده اوج اعجاز زبان فارسی است. شعر او، حکایتگر وسعت روح آدمی و نماد ژرفایی و پرمعنایی زیست اوست که از عشق و صدق تعلیم گرفته است؛ از این رو، هر چند تعابیر چند وجهی و شبکه درهم تنیده موسیقی لفظی و معنوی کلامش، قابل ترجمان نیست ولی رنگ آشنای دنیای او را هر انسان اندیشمندی درمییابد و میپسندد و شیفتهوار قدم به جهان برساخته او مینهد. اروپاییان از قرن هفدهم میلادی با ادبیات فارسی آشنا شدند. زمینهساز این آشنایی ترجمه اشعار فردوسی، حافظ، خیام و سعدی به زبانهای غربی بود. مردم مجارستان، نخستین بار به سال 1771 م. به همت کرولی رویتسکی سفیر امپراتوری اتریش ـ مجارستان در خاورمیانه، حافظ و اشعار وی را شناختند. اشعاری که رویتسکی از دیوان حافظ برگزیده بود، مورد توجه شاعران و ادیبان مجاری قرار گرفت. پس از رویتسکی، چند نفر دیگر از ادیبان مجاری که با زبان و ادب فارسی آشنایی یافتند، بخش دیگری از غزلیات حافظ را در فاصله قرن هجدهم تا سالهای اخیر ترجمه کردند. این ترجمهها، گاه در مجموعههای مستقل و گاه در جنگهایی همراه با ترجمه اشعار دیگر شاعران ایرانی و حتی شرقی منتشر شدهاند. در این مقاله، برای نخستین بار در ایران به ترجمه شعر حافظ در ادبیات مجاری پرداخته میشود.
در گذشته محققان نوشتن قواعد و دستور زباني را كـه مردم هـر روز بـه آن تكلم ميكنند، ضروري نميديدند و شايد حتي براي آنان چنين كاري بيهوده جلوه ميكرده است. ايـن موضوع از زماني فكر قشرهايي از جامعه را كه به نوعي با امر آموزش در ارتباط هستند درگير كرد كه بيگانگان به كشور رفت و آمد پيدا كردند. در اين هنگام بود كـه مدون كردن قواعد دستور زبان براي تسهيل و تسريع آموزش آن به غيرفارسيزبانان مورد توجه قرار گرفت. پس از ورود اسلام به ايران، زبان عربي تا مدتها زبان علم و فضل به شمار ميآمد و زبان فارسي چندان مورد توجه اهل علم نبود. به همين دليل، در آن دوره كسي بـه فكر تدوين قواعد و دستور زبان فارسي و نگاهداشت آن از آميزش با زبان عربي نميافتاد. در اين ميان، مستشرقاني كه در پي آمدن به ايران، با زبان و فرهنگ آن آشنا و گاه شـيفته فرهنگ و ادب آن شده بودند، براي بهرهگيري هرچه بيشتر از ادب و فرهنگ غني ايراني، در صدد تدوين قواعد زبان فارسي براي آموزش راحتتر آن برآمدند. كتابهايي كه اين مستشرقان در باب دستور زبان فارسي نگاشتهاند، اغلب به زبانهاي انگليسي و فرانسوي و آلماني و ايتاليايي است. در اين پژوهش مهمترين كتابهايي را كه مستشرقان اروپايي در موضوع دستور زبان فارسي نوشتهاند، بررسي خواهيم كرد.