مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است و در بسیاری از حوزه‌های فکری چون فلسفه، عرفان، انسان‌شناسی، روان‌شناسی، ادبیات و مانند آن مجال بروز یافته است. در تصوف و عرفان اسلامی نیز غربت، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است. در این مقاله پس از مقدمه‌ای کوتاه درباره مفاهیم چندگانه غربت (سنتی، مدرن و پسامدرن) و نگاهی کوتاه به مقوله غربت در فلسفه، علوم اجتماعی و روان‌شناسی، به بحث اصلی درباره غربت‌اندیشی صوفیانه تحت عناوینی چون «غربت روح در قالب»، «غربت انسان در دنیا»، «غربت عارف در میان اهل ظاهر» و «غربت در میان غیر اهل وطن» پرداخته می‌شود و با تمرکز بر اندیشه‌های مدون ابن عربی و برخی از بزرگان صوفیه و با استناد به پاره‌ای شواهد شعری، موارد ذیل تبیین می‌شود: 1ـ غربت مفهومی است آزموده انسان. 2ـ بیشتر عارفان به دلیل تأمل در ویژگی‌های روحی و روانی آدمی از چنین احساسی آگاهی داشته‌اند و برای آن ادله و تفاسیر گوناگونی ذکر کرده‌اند. 3ـ غربت با مفاهیمی بنیادی چون فنا و سیر و سلوک، شهرت‌گریزی و گمنامی و مانند آن پیوستگی دارد. 4ـ غربت صوفیانه با مفهوم سفر ارتباط دارد. 5ـ غربت و غربت‌اندیشی رنگ و بویی ملامتی دارد و از اصول ملامتیان است.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5809c5bb4a5fe.PNG

نشانه‌هاي کيهاني در شعر و نقاشي سهراب سپهري

سعید زهره وند

نشانه‌ها در ادبيات بيشتر به صورت نمادين و بر اساس جنبه‌هاي قراردادي خود شکل مي‌گيرند. شعرها و نقاشي‌هاي سهراب سپهري، شاعر و نقاش تواناي معاصر نيز آکنده از نشانه‌هايي است که با رمزگشايي آنها ملموس‌تر و قابل فهم‌تر مي‌شود. خاستگاه نشانه‌هاي سهراب اغلب طبيعت و همچنين عرفان بودايي و هندي بوده است. وي با نوعي کشف و شهود عرفاني و استتيک افلاطوني به «همه خدايي» و «همه جا خدايي» رسيده است. بخش قابل توجهي از نشانه‌هاي کيهاني در آثار سهراب، نشان‌دهنده نور ازلي و تجلي ذاتي هستند به گونه‌اي که شاعر را به سمت حقيقت هستي رهنمون مي‌شوند. از آنجا که پژوهش نشانه‌شناختي مي‌تواند به کشف لايه‌هاي معنايي شعرها و نقاشي‌هاي سهراب منجر شود و خواننده را به سپهر نشانه‌اي او نزديک کند، در اين مقاله کوشيده‌ايم پاره‌اي از مهم‌ترين نشانه‌هاي کيهاني را در شعر و نقاشي سهراب سپهري با ديدگاهي نشانه‌شناسانه و مبتني بر هر دو مکتب سوسوري و پيرسي تحليل کنيم و تا حد امکان از مفاهيم و دلالت‌هاي ضمني آنها پرده برگيريم.

هنر/مطالعات عمومی پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
560c3e7dc2718.PNG

بررسی مبانی تحوّل شعر فارسی در سه دوره سنّت، مدرنیسم، پست مدرنیسم

سعید زهره وند

شعر فارسی در تاریخ درازمدّت حیات خود با تحوّلات بسیار گوناگونی روبرو بوده و دوره‌های مختلفی را از حیث ویژگی‌های زیبایی‌شناختی تحت عنوان شعر کلاسیک، مدرن و پست مدرن، پشت سر گذاشته است. این تحوّلات به طور عام در دو حوزه فرم (صورت) و محتوا صورت گرفته و بیشتر به صورت تحوّلاتی فوّاره‌وار اتّفاق افتاده است. ویژگی‌های فرمی و محتوایی بر محور بنیادهای زیبایی‌شناختی فطری، پیوسته در حال دگرگونی و «شدن» بوده‌اند. در این مقاله با طرح این سؤال که آیا می‌توان غیر از حوادث تاریخی و گستره جغرافیایی، مبنایی فلسفی را در تحلیل تحوّلات ادبی جست‌و‌جو کرد، می‌کوشیم تا بنیادهای کمابیش ثابت زیبایی‌‌شناختی شعر فارسی را بررسی کنیم و فراز و فرود این سیر مستمر را با توجّه به مقوله‌های فرم و محتوا و سنّت و نوآوری نشان دهیم و مشخّص کنیم که شعر امروز فارسی، هم در بررسی‌های در زمانی و هم در مطالعات همزمانی دارای تحوّلات فوّاره‌وار و در زیبایی‌شناسی از بن‌مایه‌های فطری کمابیش ثابت برخوردار است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله