هدف اين پژوهش، تبيين رابطه نظريه و نقد ادبي و ادبيات تطبيقي و همچنين بررسي چالش‌ها و ظرفيت‌هاي اين رابطه است. نخست، دلايل وجود رابطه‌اي تنگاتنگ بين اين دو حوزه بررسي مي‌شود. سپس، بهره‌گيري از نظريه‌هاي غيربومي (خارجي) براي خوانش محصولات فرهنگي بومي به عنوان راهکاري در پژوهش‌هاي ادبي و ادبيات تطبيقي پيشنهاد مي‌شود. همچنين، اهميت و ضرورت چنين رويکردي در حوزه ادبيات تطبيقي ذکر مي‌شود. پس از گذشت شش دهه، هنوز سخن از «بحران ادبيات تطبيقي» در ميان است. بروز بحران در مرحله نخست از رابطه ادبيات تطبيقي و نقد و نظريه ادبي ناشي شد. هم بستگي اين دو نه فقط به دليل شباهت‌هاي آنها در تعريف، بلکه به دليل اهميت و ضرورت، اهداف و آرمان‌هاي مشابه آنهاست. ادامه بحران ادبيات تطبيقي به صورتي نو (بحران هويت) نيز زاده تغيير در وضعيت نظريه و نقد ادبي در سطح مجامع علمي و دانشگاهي است. به رغم اينها و شکايت (موجه) موجود در ادبيات تطبيقي نسبت به کاربست نظريه‌هاي خارجي براي خوانش آثار بومي، تعامل سازنده و آگاهانه اين دو حوزه مي‌تواند ظرفيت‌هاي جديدي را در پژوهش‌هاي ادبي ايجاد کند. چنين تعاملي ضامن فزوني و گوناگوني هر دو حوزه خواهد بود.

منابع مشابه بیشتر ...

661d2d2f209c9.jpg

باغ در باغ - جلد دوم (مجموعه مقالات)

هوشنگ گلشیری

هوشنگ گلشیری از جمله داستان‌نویسان ایرانی بود که همواره کارش و نوع نگاهش به ادبیات و از آن فراتر به فرهنگ و سیاست را توضیح می‌داد. از گلشیری نقد و نظرهای بسیاری باقی مانده است که بخشی مهم از نقدنویسی معاصر فارسی به شمار می‌روند. گلشیری در برخی آثارش از جمله در کتاب «در ستایش شعر سکوت» نشان داده که تا چه حد در زمینه نقد شعر چیره‌دست و صاحب‌نظر است. او همچین در طول سال‌های مختلف در زمینه داستان‌نویسی نیز نقد و مقالاتی متعدد نوشته بود. اما همه نقدهای گلشیری به داستان و شعر مربوط نیست. او در زمینه سینما، اسطوره‌شناسی، ادبیات کلاسیک، سیاست و... هم مقاله‌های زیادی نوشته و در هریک دغدغه‌ها و علایق و جهان‌بینی‌اش را توضیح داده است. بخشی از مهم‌ترین نقد و نظرهای هوشنگ گلشیری در کتاب دو جلدی «باغ در باغ» در اختیار ماست. مقالات کتاب «باغ در باغ» نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگ ما در دوره معاصر جهان را از چه دریچه و منظری می‌دیده است. مقالات گلشیری در این کتاب می‌تواند پایه و اساسی برای شکل‌گیری درکی عمیق‌تر از فرهنگ و ادبیات به وجود بیاورد. مقالات، نقدها و مصاحبه‌هایی که در کتاب «باغ در باغ» گرد آمده‌اند به سال‌های مختلفی مربوط‌اند و از این نظر می‌توانیم سیر تکوین نگاه گلشیری را هم ببینیم. در این روند می‌بینیم که نگاه و آرای گلشیری هیچ‌وقت بیرون از زمینه و زمانه‌ای که در آن حضور داشته نبوده است و او همواره نسبت به اجتماع و آنچه در جهان اطرافش می‌گذشته حساسیت داشته است. نقدها و مقاله‌های کتاب «باغ در باغ» موضوعاتی بسیار متنوع دارند و این نشان‌ دهنده ذهنیت چندبعدی گلشیری است. او در نقد و نظرهایش به موضوعات گوناگونی چون سنت ادبی و شعر کلاسیک، نگاه به طبیعت، مسئله جبر و اختیار، ارتباط سیاست و ادبیات، اهمیت درک دیگری، فرم‌ها و تکنیک‌های نویسندگی و موارد متعدد دیگر توجه کرده است. گلشیری در مصاحبه‌ای که به اواخر دهه چهل برمی‌گردد می‌گوید هدفش از داستان‌نویسی شناخت انسان است. این مصاحبه که در کتاب «باغ در باغ» منتشر شده، نشان می‌دهد که او تا چه حد برای داستان‌نویسی اهمیت و ضرورت قایل بوده است. گلشیری داستان‌نویسی بود که به داستان‌نویسی مدرن و شیوه‌های روایتی چون جریان سیال ذهن توجه داشت اما در عین‌حال در کتاب «باغ در باغ» می‌بینیم که او به هیچ‌وجه اهمیت رئالیسم را انکار نکرده است. او اعتقاد داشت که: «رئالیسم یعنی تلقی پس از کپرنیک و گالیله و کپلر از جهان، رد تلقی افلاطونی و ارسطویی، یعنی فروتن شدن، پذیرفتن که به جای شناخت آن مثال ازلی ابدی، همین نمونه جزیی را بشناسیم. به جای آن کلی از کل به جزء رفتن، به همین نمونه زمینی در زمان و مکان بنگریم.» خواندن کتاب «باغ در باغ» به خصوص برای داستان‌نویسان و کسانی که به نقد ادبی علاقه‌دارند حایز اهمیت است. با خواندن این کتاب وجوه مختلف زیبایی‌شناسی یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر ایرانی را درمی‌یابیم. کتاب دو جلدی «باغ در باغ» اثر هوشنگ گلشیری در نشر نیلوفر منتشر شده است.

661d2c689269c.jpg

باغ در باغ - جلد اول (مجموعه مقالات)

هوشنگ گلشیری

کتاب مجموعه‌ای است از مقالات "هوشنگ گلشیری" که در دو جلد به طبع رسیده است. جلد نخست به "نقد شعر"، "نقد داستان" و "چند یادداشت" اختصاص یافته و در جلد دوم علاوه بر ادامه چند "یادداشت" این مطالب به چشم می‌خورد :یاد یاران (یادی از بهرام صادقی، نقل نقال :در باب اخوان ثالث و شعر او، دو راهه من و من دیگر :در احوال و آثار زنده‌یاد احمد میرعلایی) ;در باب ادب کهن ;سینمای معاصر ;گفتگوها .

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5872928fd4437.PNG

تأملی بر ادبیات تطبیقی در قرن بیست و یکم

مقاله حاضر دورنمایی از جهت گیری و موقعیت ادبیات و ادبیات تطبیقی را در سده بیست ویکم به دست می‌دهد. درآمدی است به یکی از رویکردهای اخیر نقد ادبی، یعنی مطالعات استعماری و پسااستعماری. افزون بر این، مطالعات نیم کره جنوبی و پسااستعماری و مطالعات ترجمه را به عنوان دو رویکرد اصلی در ادبیات تطبیقی نوین معرفی می‌کند. در عین حال، به بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های نظرات خود و اسپیواک نیز می‌پردازد. هر دو پژوهشگر در مورد تحول شگرف مفهوم ادبیات تطبیقی و لزوم گسترش حیطه مطالعات در این حوزه به فراتر از بنیاد اروپامحورِ سنتّی آن اتفاق نظر دارند. اما باسنت در موضوع پژوهش و تأکید آن با اسپیواک موافق نیست. او معتقد است که پژوهشگران اروپایی نباید قانون ادبی خود را یکسره به فراموشی بسپارند. همچنین، علاوه بر مسائل سیاسی، بر جنبه‌های زیباشناختیِ پژوهش‌های ادبی نیز اصرار می‌ورزد. نویسندهْ موضوعِ اصلی پژوهش‌های تطبیقی را مطالعه درباره تاریخ ادبیات ــ یعنی مطالعه تاریخی درباره پیشینه دریافت و پذیرش متن در طول زمان ــ می‌داند، و بر پرهیز از تجویزگرایی در ادبیات تطبیقی تأکید می‌کند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی
مقاله