در بین شاعران معاصر، توجه اخوان به آثار گذشته زبان فارسی و عشق و علاقه او به فرهنگ پرباری که بردوش آن زبان است، شعرش را تجلی گاه بسیاری از عناصر زبان کهن کرده است. ساختهای کهنگرا بخشی از کهنگرایی نحوی شعر اخوان است که مقاله حاضر به بررسی و توصیف آن میپردازد. منظور از ساخت، مجموعهای است که حداقل از دو جزء طبق نظم و ترتیب معینی پدید آمده است و کار معینی میکند. ساختهای کهنگرا در شعر اخوان به لحاظ آشنایی او با متون گذشته و تاثیری که از سازوکارهای شعر گذشته پذیرفته بسیار متنوع و گسترده است تا بدان حد که میتوان گفت شعری از این شاعر بزرگ معاصر وجود ندارد که در آن گوشه چشمی به ساختهای گذشته زبان فارسی نینداخته باشد. ساختار جمله، فعل، ترکیبهای وصفی، کاربرد نقش نمای اضافه، پرش ضمیر، جابجایی ارکان جمله و حذف، بخشی از جلوههای کهنگرایی در شعر اخوان است که مقاله حاضر به آنها میپردازد. برخلاف نظر برخی از منتقدین که استفاده از عناصر زبان کهن را در شعر معاصر روا نمیدارند و آن را نوعی نبش قبر میپندارند، اخوان با کاربرد بجا و شایسته واژهها و بافتها و ساختهای کهن، با توانایی بینظیر خود در حسن گزینش و ترکیب و هماهنگی بین زبان و محتوا، زبانی اصیل و فخیم و با صلابت آفریده است.
رخدادها چگونه میتوانند با هم ترکیب شوند تا محمولی واحد تشکیل دهند؟ صورت ساده تر این پرسش این است که یک فعل بر چه ترکیبهایی از زیررخدادها میتواند دلالت کند؟ در این مقاله استدلال خواهیم کرد که تشکیل یک «چارچوب معنایی» همگن و منسجم تنها محدودیت حاکم بر ترکیب رخدادهای مورد دلالت فعل است. فعل میتواند بر زیررخدادهای فاقد ارتباط علی با یکدیگر دلالت کند، یا میتواند هم بر شیوه انجام فعل و هم بر نتیجه عمل دلالت کند اما، در هر حال، فعل باید چارچوب معنایی مشخص و جاافتادهای را تشکیل دهد.
این مقاله به بررسی شعر شکست نیما یوشیج اختصاص دارد. در آغاز خلاصهای از اوضاع نابسامان سیاسی ـ اجتماعی ایران در سالهای آغازین قرن چهاردهم ارائه شده و چگونگی سرکوب جنبشهای آزادی خواهانهای که در گوشه و کنار ایران وجود داشت، مورد بررسی قرار گرفته است. نابودی و سرکوبی نهضتهای آزادی خواهانه در ایران و سیطره بیگانگان بر این مرز و بوم و وضع آشفته مملکت باعث شد تا رضاخان بر سر کار آید و امور مملکت ایران را در دست گیرد که نتیجه آن سرکوب انقلابیون، در بند کشیدن نیروهای سیاسی و بستن روزنامههای آزادی خواه بود. بیشتر جوانانی که در اندیشه بهبود مملکت بودند از جمله نیما، دچار یک نوع سرخوردگی و ناامیدی شدند که این بحران روحی برای نیما بین سه تا چهار سال ادامه داشت. تأثیری که شکست و تحولات سیاسی این چنبشها بر اندیشه نیما گذاشت، از خلال نامههایی که وی به برادرش، لادبن، نوشته کاملا آشکار است. با توجه به نزدیکی فضای فکری نیما در این سالها با فضای فکری اخوان بعد از کودتای سال 32، به شباهتهای شعر شکست این دو شاعر و ویژگیهای آن پرداخته شده است. بخش دیگر مقاله به بررسی اشعاری از نیما که در سالهای 1301 تا 1303 هـ. ش سروده شده اختصاص یافته است.
برشهاي درون مصراعي كه به لحاظ شكل نوشتاري، برش يا تقطيع پلكاني و عمودي نيز ناميده ميشود، عبارت از برش زدن در مصراعهاي شعر و ايجاد وقفههاي زيبا شناختي از طريق تقسيم هر مصراع به دو يا چند بخش و نوشتن آن پارهها به صورت عمودي يا پلكاني است. برشهاي درون مصراعي پديده تازهاي در شعر معاصر است كه ماياكوفسكي (1893 ـ 1930) شاعر معاصر روس بنيانگذاري كرد و پس از اينكه برخي از شعراي فارسي زبان به صورت تفنني از آن تقليد كردند، شاملو از حدود سال 1328 به بعد به صورت گسترده، آن را به عنوان يك تمهيد القاگر وارد شعر فارسي كرد. اين تمهيد بنابر اهداف خاصي از قبيل برجستهسازي و تاكيد بر مقولههاي خاص يا ديداري كردن تصاوير در مصراعهاي شعر رخ ميدهد. تعيين جايگاه برش در مصراعها يا سطرهاي شعر از جهت القاي پيام بسيار حايز اهميت است. گرچه قوانين ويژهاي براي اين كار وجود ندارد با جستجو در اشعار شاعراني كه از اين تمهيد بهره بردهاند ميتوان تا حدودي اين جايگاه را استنباط و مشخص كرد. در مقاله حاضر سعي بر اين است كه پس از توضيح مختصري درباره پيشينه برشهاي درون مصراعي، با توجه به نمونههاي موجود در اشعار معاصر مشخص شود اينگونه برشها در چه مواضعي از مصراعها يا سطرهاي شعر رخ ميدهد. نتيجه كار گوياي آن است كه برشهاي درون مصراعي را در سه گروه ميتوان جاي داد1. برش بين اجزا و واحدهاي تصويري براي ديداري كردن تصويرهاي شاعرانه2. برش بين اجزا و واحدهاي زباني به منظور تكيه و تاكيد بر آنها.3. برش بين اجزا و واحدهاي موسيقيايي براي برجستهسازي هماهنگيهاي آوايي.
اين پژوهش داستان کوتاه فارسي را از ديدگاه نظريه روايتشناسي تزوتان تودوروف مطالعه کرده است. فرضيه جستار حاضر مبني بر امکان وجود انواع گوناگوني از روابط ميان پيرفتهاست. تصور ميشود هر نوع رابطهاي که ميان پيرفتها برقرار شود کارکرد يا کارکردهايي داشته باشد. جهت بررسي اين دو فرضيه هفت مجموعه داستان کوتاه فارسي از نويسندگان برجسته برگزيده شد. اين مجموعهها از يکي بود و يکي نبود جمالزاده به عنوان سرآغاز اين ژانر در ادبيات فارسي تا غريبهها اثر احمد محمود دورهاي پنجاه ساله را دربر ميگيرد و جمعا شامل شصت و سه داستان کوتاه است. در بخش اصلي مقاله مجموعه داستانهاي گزينش شده به شيوه استنتاجي تحليل و بررسي شد. در نهايت، با به اثبات رسيدن فرضيهها اين نتيجه به دست آمد که ميان پيرفتهاي روايات داستاني انواع گوناگوني از روابط مانند رابطه تقابلي، رابطه خاطرهاي، رابطه پرسش و پاسخي و ... وجود دارد که هر يک کارکردهايي نظير پيش آگاهي، برجستهسازي مضمون داستان، شرکت دادن نمايشي خواننده در خلق داستان، ايجاد حالت تعليق و ... دارد.