شعر حافظ در عین انسجام ساختاری، ظاهری پاشان و گسسته دارد. برخی منکران، به اعتبار این ظاهر بر حافظ خرده میگرفتند که هر بیتش سخنی مجزاست، برخی نیز برای بیاعتبار کردن حرف اصلی حافظ، ابیات او را از هم تفکیک میکردند تا از زهر انتقادهای وی بکاهند، لیکن در دوره معاصر بدون توجه به این سابقه تاریخی، استقلال ابیات را هنر حافظ شمردهاند. در مقاله حاضر، پس از بحث و بررسی درباره عوامل پیدایش این تصورها، به تبیین ضرورت ساختار منسجم غزل حافظ پرداختهایم و با ذکر یک نمونه از هر یک از ساختارهای عرفانی، رندی، عاشقانه و قلندری، طرح اصلی غزلها و چگونگی پیوند ابیات را روشن کردهایم.
تمثیل رویا به گونهای از داستانهای تمثیلی اطلاق میشود که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماورا، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار میشود. متنهای این نوع ادبی ویژگی اسطورهها را دارند؛ بارها در متنهای پس از خود باززاده شده و با همدگیر در مکالمهاند. منشا این نوع داستانپردازی، به زمان و مکان معینی محدود نیست و در عالم اسطورهها و قبایل بدوی دور از قلمرو تمدنهای بزرگ جهان هم نظایری دارد. این نوع ادبی پیش از آنکه حاصل گردهبرداری تمدنی از تمدن دیگر باشندف به محتوای کهنالگویی بشر و تخیل او از مفهوم مرگ و زندگی دوباره وابسته است. با توجه به اینکه این نوع روایت ساختار واحدی دارد و از قراردادهای یکسانی پیروی میکند، در این نوشته کوشیدهایم ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای روحانی در چهان مردگان را در گستره زمانی و مکانی گوناگون استخراج، مقایسه و ذیل نوع ادبی «تمثیل رویا» دستهبندی کنیم.
شیخ اجل سعدی شیرازی بیگمان در نیمه دوم قرن هفتم در شیراز میزیسته و تخلص خود را از نام سعد پسر و پدر اتابک مظفرالدین ابوبکر بن سعدبن زنگی (623ـ657) گرفته است. و آغاز جوانی را به یقین در حدود سالهای قبل از 633 و 639 در بغداد بوده است که به ترتیب سال قتل و مرگ دو استاد بزرگوارش شیخ ابوالفرج بن جوزی دوم و شیخ شهابالدین ابوحفض عمر بن محمد سهروردی است. از تحقیق دقیق رسالات و نوشتهها و گفتههای سعدی چنان برمیآید که وی پیش از شاعری و آوازه آسمانگیر غزلسرایی در این رشته، تحصیلات عالی دینی و فقهی داشته و لقب مصلحالدین و کلمه «شیخ» پیشاپیش تخلص سعدی ناظر بر فقه و محدث و متکلم و سالخورده بودن اوست.
سنتی ژرف و پایدار هست که انسان امیدوار است کسی بیاید و او را از محنتها نجات بخشد. این فرد قهرمان آرمانی است. ویژگیهایی که به قهرمان آرمانی نسبت داده میشود متأثر است از آنچه انسان در آیینها و اسطورههایش درباره نمونه نخستین انسان میاندیشیده است و در پرتو آن آیین، راز آفرینش را تبیین میکرده است. در این کتاب با توجه به کارکردهای نخستین انسان، چگونگی و علت تغییر و تحول پیش نمونه نخستین انسان به نخستین شاه بررسی شده، آنگاه با توجه به علت پیوند قهرمان با نخستین آفریده، جابجایی اسطوره نخستین آفریده با قهرمان نجاتبخش توضیح داده شده است. ضمن اشاره به کسانی چون کیخسرو، طهمورث، جمشید، کیومرث و سیاوش که دارای ویژگیهای نخستین انسان و نخستین شاه هستند، به مسئله نجاتبخشی و قهرمانی آرمانی آنها نیز استناد شده و همچنین برای اثبات آیینی بودن این مسئله به نمونههایی از آن در قالب داستان سیمرغ، ققنوس و سگ آبی اشاره شده است.
«هاويه» نخستين مجموعه داستان كوتاه ابوتراب خسروي است. به منظور دريافت شيوه نويسنده و تحليل داستانها، به کمک روش ساختارگرايي تودوروف پس از استخراج پيرفتها، ژرف ساخت داستانها را تحليل کردهايم. ژرف ساخت اين مجموعه مبتني بر مبارزه با زمان و مظاهر آن است. بررسي ساختار روايتها نشان ميدهد نويسنده آگاهانه در پي آن است که ژرف ساخت را در شيوه و ساختار روايتها نيز بازتاب دهد و ميان روايت و ژرف ساخت تا حد ممکن تناسب ايجاد کند؛ در روايتهاي ساده و تک محور که ترکيب پي رفتها زنجيرهاي است نويسنده به کمک عناصر ديگر نظير ايجاد شک و تعليق، ژرف ساخت مبارزه با زمان را بازتاب ميدهد و در مواردي که ترکيب پيرفتها تناوبي است با ايجاد حالتي دوري، ژرف ساخت مذکور را همخوان ميسازد. فقط داستان «هاويه آخر» داراي روايتي چندمحور است و روايتي واحد به چند شکل تکرار شده تا با اين تکرار، ژرف ساخت مقابله با زمان به منظور براندازي يا بياعتبار کردن آن تداوم يابد.