در اين مقاله سعي شده است تا ابياتي از «ديوان كبير شمس» بنا بر تعاريفي كه از مفهوم زيبايي توسط انديشمندان ايراني و غربي ارايه شده است، بررسي شود. از آنجا كه زيبايي مطلوب بشر است و در فطرت آدمي ريشه دارد، مشاهده خواهد شد كه بعضي تعاريف و كاربردهاي هنري زيبايي از نگاه ايرانيان و غربيان به يكديگر شبيه است. به منظور نظم نوشتاري، نويسندگان اين مقاله، بررسي وجوه زيباشناسي ابيات «ديوان كبير» را در دو بخش بررسي كردهاند: ابتدا جنبه معنوي زيبايي كه شامل موضوعاتي همچون نور، شادي، وحدت وجود و ... ميشود و ديگر جنبه صوري و ظاهري زيبايي در موضوعاتي چون مسايل بيان و موسيقي شعر.
کتاب لباب غزلیات شمس از دیوان کبیر، کلام مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی از منوچهر آدمیت در سال 1380 و توسط آتلیه هنر منتشر شد.
کتاب سی پاره عشق نوشته مجید سرمدی است و تفسیر غزل های دیوان شمس تبریزی این مجموعه دربرگیرنده شرح سی غزل از غزلیات شمس تبریزی است که ده غزل نخست در جلسات غزلخوانی دیوان شمس و بر اساس دریافتهای شخصی نگارنده از این اشعار، نیز توجه به علوم و فنون ادبی از جمله معانی و بیان و تاریخ ادبیات و سبکشناسی، نگاشته شده است. در بیست غزل دیگر، توصیفات به اختصار بوده تا خواننده بتواند با درنظر گرفتن مباحث پیشین خود به تفسیر و تعبیر ابیات بپردازد. در انتهای کتاب نیز فهرستی از لغات و ترکیبات غزلها اعم از شرح شده و نشده، همچنین فهرست آیات و احادیث، ترتیب داده شده است.
بررسي پرداختهاي گوناگون حكايت در متون صوفيانه، موضوعي است كه از جهات گوناگون به شناخت شيوههاي داستانپردازي و حكايتنويسي صوفيه كمك ميكند؛ زيرا هنگامي كه چند نويسنده يك ماجراي خاص را حكايت كنند، چگونگي استفاده هريك از آنها از عناصر داستاني و آگاهي و تسلط آنان بر اهميت وجودي اين عناصر، آشكارتر خواهد بود و در نهايت، زواياي تاريك و بررسي نشده حكايتنويسي صوفيه را بهتر نشان خواهد داد. در اين مقاله، چگونگي پرداخت «ماجراي نجات يافتن ابوحمزه خراساني از چاه» در پنج اثر منثور صوفيانه فارسي تا ابتداي قرن هفتم مورد بررسي مقايسهاي قرار گرفته و در نهايت بهترين پرداخت آن با ذكر دلايل متعدد معرفي شده است.
بسياري از داستانهاي کهن حماسي و عاميانه زير بناهايي اساطيري دارند. شخصيتها، موجودات و حوادث اين گونه داستانها غالبا در لايهاي اساطيري پيچيده شدهاند، چنان که گاهي تميز واقعيت از افسانه دشوار مينمايد. سامنامه منظومهاي نيمهحماسي، نيمهغنايي است که داستان سفر سام را براي يافتن معشوقش بيان ميکند. اين منظومه که شامل تعداد زيادي داستانهاي تو در توي کوتاه است، از برخي جهات داراي الگوها اساطيري است. ريشه برخي از اين الگوها را در اسطورههاي ايراني، بخصوص در اوستا و شاهنامه ميتوان يافت و ردپاي بعضي ديگر را در اساطير ملل غير ايراني ميتوان جستجو کرد. سام، قهرمان سامنامه قابل قياس با انسان خدايان اسطورههاي غيرايراني و پهلوانان اسطورهاي ايراني است. همچنين شخصيتهاي زن سامنامه داراي وجوه تشابه فراواني با ايزدبانوان اسطورهاي است. آنچه در اين پژوهش کوتاه مورد نظر است، يافتن بنمايههاي اساطيري در برخي از حوادث پيش روي سام و مقايسه قهرمان و برخي شخصيتهاي اين منظومه با الگوهاي اساطيري است.