در این مقاله سعی میشود تأثیر فرهنگی غزالی در محیط بغداد و دلایل عزیمت وی از آن شهر و نتایج آن از خلال حوادث آنزمان و مسایلی که در حوزه فرهنگی و مذهبی قلمرو اسلامی مطرح بود، تا حد امکان بررسی شود. بررسی حاضر مبتنی بر این عقیده است که نمیتوان تحول در مسیر زندگی غزالی را ورود به عالم تصوف وانزوا تلقی کرد و اصولأ نمیتوان ادعا کرد که تغییر صوری در دو مرحله زندگی غزالی قبل و بعد ترک بغداد تغییر مهمی در اصول فکری و اساس بینشهای دینی وی ایجاد کرده باشد.
کیمیای سعادت کتابی است از امام محمد غزالی درباره اصول دین اسلام که در آخرین سالهای قرن پنجم هجری به زبان فارسی نگاشته شده است. این کتاب از مشهورترین کتب عرفانی و دینی به شمار میرودکه از لحاظ فصاحت کلام، سلاست انشاء و خالی بودن از تکلف و تصنع کمتر نظیر دارد. کتابها و نوشته های غزالی زیاد است و همه آنها در موضوع خود مفید میباشد. از مشهورترین کتابهای غزالی در تصوف و علوم دینی "احیاء علوم الدین" است، این کتاب رابرای حفظ دین در اوضاع آشفته و پریشان عصر خویش می نگارد، بعد خلاصهای از آن را به نام کیمیای سعادت به فارسی مینویسد و به طوری که از بعضی مطالب کتاب برمیآید غزالی سعادت مردم را در روزگار خود در آن میداند که در موارد اضطراری و اجباری از دروغ گفتن و خوردن حرام اجتناب نکنند. در واقع میتوان گفت غزالی از جمله روشنفکرانی بوده است که پیوسته حامی و پشتیبان ضعیفان و بیپناهاناند.
مطالبی که در این کتاب مطرح شده، مربوط است به چگونگی تولد، جوانی، توسعه، نیروگرفتن و سپس مرگ شهرهایی بس عظیم و مهم که در منطقه میانرودان (بینالنهرین) وسطی قرار گرفته بوده است. منطقهای که بین دو رود مهم دجله و فرات واقع است. این دو را را در گذشته از جهات گوناگون مادی و معنوی جزء «انهار بهشتی» قلمداد میکردهاند؛ که میتوان تا به امروز همچنان این صفت را بر آنها اطلاق کرد. در این کتاب به زیروبمها، زایشها، شبابها، اوجها و سقوطهای این منطقه و بهویژه تیسفون و بغداد را دربر دارد و قبل از ورود در بحث اصلی، درباره منطقهای که این دو شهر در آن متولد شدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است.
در خلال نيم قرن فترت سياسي که با مرگ ايلخان ابو سعيد (736/1336)، آخرين فرمانرواي ايلخانان، در قلمرو آنان حکمفرما گشت، مبارزات فراگيري در سراسر مملکت ايران بر سر کسب قدرت در گرفت. سران جنبش سربدار در زمره افرادي بودند که توانستند بخشهايي از خراسان را زير سيطره خود در آورند، و در قلمرو حکومتي خود براي مدتي اگر چه کوتاه به استقلال حکومت کنند. جنبش سربدار و تشکيل دولت آنها موجب تحولات اساسي و مهم در اوضاع سياسي، اجتماعي و مذهبي شرق ايران شد، که در تاريخ قلمرو اسلامي تقريبا بيسابقه و کمنظير بود. درست به همين دليل، مراحل نخستين قيام و عوامل موثر در چگونگي سير تطور آن تا تشکيل دولت اهميت بسزايي دارد.