ادبيات کارگري يا شعر کارگري صلاي آزادي، اصلاح و بهبود زندگي تودههاي نادار جامعه را بر زبان دارد و واماندگي، فقر و رنج کارگران و ديگر زحمت کشان مردم را موضوع خود قرار ميدهد. شعري است که در آن هيچ پديده زشت و زيبا از ديدگان تيزبين شاعر پنهان نميماند و خيلي از موضوعاتي که ديگران به راحتي از کنار آن ميگذرند، شعر آفرين ميگردد. در شعر قبل از مشروطيت نيز انعکاس زندگي مشقت بار و طاقت فرساي طبقه رنجبران را ميبينيم، اما چنين اشعاري هرگز از سر اعتراض و آگاهي تودههاي زحمتکش سروده نشده است. ستمي که در اين اشعار مطرح است، ستمي است عارضي و حاصل صعوبت کار، نه ستم اجتماعي و ناشي از رابطه کارگر و کار فرما و از مقوله تجاوز مباشر و کد خدا، و در نهايت شعر با دعوت رنجبران به سکوت و بردباري در برابر قضا و قدر و سرنوشت محتوم پايان ميپذيرد. گفتني است جنبههاي سياسي و اجتماعي ادبيات کارگري جنبههاي هنري آن را تحت الشعاع خود قرار ميدهد. اهداف مکتبي سرايندگان و عمر کوتاه دورههاي آزادي قلم و بيان، فرصت چنداني براي تجربههاي بادوام و مستمر هنري در اين عرصه باقي نگذاشته است که اين مقاله در پي آن است، محتوا و مباني جمال شناختي ادبيات کارگري را با استناد به آثار موجود در اين زمينه از مشروطيت تا کودتاي 28 مرداد 1332 مورد بررسي قرار دهد.
به مناسبت وفات سیدحسن تقی زاده یادنامه ای منتشر شده است با مقاله ای از سناتور دکتر شفق.عنوان مقاله عبارتست از: تقی زاده و مشروطیت. این یادنامه در سال 1349 منتشر شده است
کتاب «مشاهیر رجال» به کوشش باقر عاقلی منتشر شده و در سال ۱۳۷۰ از سوی انتشارات گفتار انتشار یافته است. نویسنده در کتاب خود تلاش کرده است بیوگرافی کاملی از چهره های تاثیرگذار تاریخ ایران به ویژه در عصر مشروطیت ارائه دهد. اما بی شک فرهنگ و در هر دوره تاریخ شرح حال نویسی متاثر از فضا و سنت خاص فرهنگ و دوره خود بوده است. در کتاب ۳۸۹ صفحه ای مشاهیر رجال، زندگی شخصیت های مرتبط با انقلاب مشروطیت همچون «سیدجمال الدین اسدآبادی، اتابک، عین الدوله، نظام السلطنه، آصف الدوله، میرزا مشیرالدوله، سعد الدوله، ستارخان، وثوق الدوله و محتشم السلطنه اسفندیاری مورد اشاره قرار گرفته است.» زندگی نامه سیدجمال الدین اسدآبادی در این کتاب نوشته تقی زاده یکی از پرکارترین محققان ایرانی است که در سال ۱۳۳۴ به رشته تحریر درآورده است.
موتیوها مجموعه قراردادی و سپس کلیشه شده از الفاظی است که به وسیله شاعر برای هنر نمایی و جولان خیال در شعر وارد میشوند و قدمتی به دیرینگی ادبیات هر ملت دارند. در شعر فارسی، علاوه بر مجموعهای از موتیوهای متداول، یک سلسله موتیوهایی در سبک هندی دیده میشود که در ایجاد شبکه تداعیها و تصویرسازی شاعران این اسلوب تاثیر ویژهای دارد. موتیوهای شعری در مضمونپردازی و خلق تصاویر غریب و دور از ذهن، که در نزد شاعران سبک هندی، عرصه مناسبی برای اظهار شگفتی خواننده و جولان هنرنمایی سراینده محسوب میشود، در شعر صائب نقش برجستهای ایفا میکند. او از طریق موتیوها و نیز سلسله تداعیهای پیچیده، در برقراری معادله و ایجاد روابط تناظری میان دو مصراع که صرفاً به قصد خلق مضامین تازه و متنوّع صورت میگیرد، تلاش ویژهای انجام میدهد؛ امّا در نهایت این کوشش شاعر در اغلب موارد به تکلّف و تصنّع و دور شدن شعر از فوران عاطفی خود منجر میشود؛ افراط در خیالپردازی و دشوارگویی و دشوار پسندی، زمانی در شعر او بهتر به دید میآید، که شاعر همانند دیگر پیروان سبک هندی، موتیوهایی را دست مایه معادلهسازی و رسیدن به هدف غایی شعر، یعنی مضمون آفرینی قرار میدهد که ما امروز جز از طریق فرهنگهای عصر صفوی نمیتوانیم مفهوم و مدلول اصلی آنها را دریابیم. با وجود این هرگاه بعد عاطفی، توازن لفظ و معنا و انسجام شعر برمضمونسازی و ایجاد روابط پیچیده و حیرتانگیز غلبه میکند، تک بیتها و غزلیّات درخشان صائب به وجود میآید که برای همیشه نام او را در کنار مفاخر شعر و ادب فارسی جاویدان نگه میدارد. در این پژوهش سعی بر آن است، ضمن تحلیل جایگاه ساختاری و معنایی برخی از موتیوهای غریب و مهجور در شعر صائب، اهمیّت و تاثیر آنها را در چگونگی به وجود آمدن مضمونهای باریک و برقراری پیوند تقابلی، نشان دهیم.
علامه آملي از حکيمان عارفي است که مدارج علمی و عرفاني و مراتب حکمی و معنوي وي گرهخوردگي و آميختگي بلافصلي با موضوع معرفت نفس و خودشناسي دارد. به نظر وي مبحث نفس ناطقه انساني، قلب جميع معارف ذوقيه و قطب قاطبه مسايل حکميه و محور استوار کل مطالب علوم عقليه و نقليه و اساس پايدار همه خيرات و سعادتها است و معرفت آن اشرف معارف است و پس از معرف حق سبحانه، هيچ موضوعي در حکمت متعاليه به پايه آن نمیرسد. به باور وي خودشناسي، نزديکترين و سهلالوصولترين راهي است که به خداشناسي منجر میشود؛ در واقع انسان خود راهي است به سوي خداي خويش. بنابراين خودشناسي، شناختن راه سلوک است و مراتب اين سلوک نيز همان مراتب وجودي انسان است که به مقام خليفه اللهي و مرتبه فنا میانجامد. در تعبيري ديگر و بنا بر حديث «ان الله خلق آدم علي صورته» از آنجايي که آدمی صورت علم عنايي حق است میتواند همه اسماءالله را در خود مشاهده کند و هر چه را که آشکار و نهان است در خود پيدا کند.