تذکرهنويسي يکي از شاخههاي رايج در تاريخ ادب فارسي و تذکره، عنوان عمومي کتابهايي است که شرح احوال شاعران، عارفان يا جماعتي ديگر به همراه نمونهاي از آثار و سخنان هر کدام، به طور سنتي و بدون رعايت اصول تاريخنويسي و نقد جديد در آنها درج ميشود. يکي از دورههاي درخشان و پررونق تذکره نگاري، عصر قاجاريه است. در اين دوره، تدوين شرح حال شاعران، معياري براي سنجش مايههاي ذوق و سخنشناسي به شمار ميرود. «بيان المحمود» عنوان يکي از تذکرههاي عصر قاجار است که به همت محمود ميرزا قاجار چهاردهمين فرزند فتحعلي شاه و مولف تذکره الشعراي سفينه المحمود تدوين شده است. نسخه خطي اين کتاب در بخش نسخ خطي کتابخانه مرکزي دانشگاه تبريز نگهداري ميشود. با توجه به اهميت تاريخي و ادبي اين اثر، در اين مقاله ضمن بيان مقدمهاي در تاريخ تذکرهنويسي و معرفي ويژگيهاي اين نسخه خطي، بر احيا، تصحيح و نشر يکي از مواريث ادبي کشور تاکيد شده است.
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
در پژوهش حاضر کوشیده شده ضمن بررسی تاریخی تحولات اجتماعی مانند نقش مذهب و چگونگی حرکتهای مذهبی سیاسی، تغییرات تشکیلات اداری در چارچوب رویدادهای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار معرفی و ارزیابی شود. افزون بر آن مباحث تنظیمات و قوانین در دوران قاجار تاسیس انجمنها و احزاب و گسترش آنها از جمله موارد قابل توجه در بررسی حاضر است. در آغاز کتاب منابع این اثر و محتوای آنها معرفی شده است. روند گسترش تاریخی قاجار، حکومتهای عصر قاجار، ساختار حکومت در دوران قاجار (نظام و تشکیلات اداری حکومت، و تقسیمات کشوری و اداری)، سازمان لشکری در دوران قاجار، سیاست مذهبی در عصر قاجار، طبقات و سلسله مراتب اجتماعی در عصر قاجار، تنظیمات و قوانین در دوران قاجار، سیاستهای فرهنگی در عصر قاجار، روابط خارجی ایران در دوران قاجار، امتیازها و قراردادهایی که از جانب اتباع و یا دولتهای بیگانه با ایران منعقد شده است، جنبشهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، و گسترش گروهها و احزاب سیاسی در عصر قاجار.
بر مبناي تقسيمبندي محقق حلي در شرايع الاسلام، که مباحث فقهي را به چهار بخش عبادات، معاملات، ايقاعات و احکام تقسيم نموده، در اين مقاله تنها به احکام پرداخته شده و پس از طرح و توضيح مباحث فقهي، ديدگاه مولوي در زمينه صيد و ذباحه، غصب، ارث، قضاوت، حدود و تعزيرات، خطاي حاکم، قصاص و ديات بررسي شده است. غالب ديدگاههاي فقهي مولوي منطبق بر نظر مشهور فقها است؛ در برخي موارد راي او با آرا فقهي فقيهان سني و گاهي نيز با فقيهان شيعي مطابقت دارد و گاهي نيز به نظر ميرسد ديدگاه فقهي منحصر به فردي دارد که با هيچ مذهبي قابل انطباق نيست، اما در بررسي به عمل آمده به اين نتيجه رسيديم که با اصول تفسير قوانين و توجيه علمي و منطقي ميتوان به يک نقطه اشتراک در آرا او و ديگر فتاوا رسيد. ليکن نميتوان انکار نمود که در موارد نادري نيز، ديدگاه مولوي با راي مشهور فقها هيچ نسبتي ندارد، و البته طبيعت اجتهاد و استنباط نيز همين را اقتضا ميکند.