علم روانشناسی در همه پهنههای زندگی نمودی فراگیر دارد و هر بخشی از گوشههای زندگی را میتواند در پیوند با روانشناسی دانست به گونهای که بخشبندیهای این علم را چون روانشناسی جامعه، روانشناسی صنعت، روانشناسی انسان و ... پیش میآورد. در پیوند با روانشناسی انسان؛ آثار ادبی نیز که از تخیل انسان سرچشمه میگیرد میتواند از این دیدگاه در گستره دید نهاده شود. «استفاده از روانشناسی در نقد، مانند استفاده از جامعهشناسی، مربوز به نحوه تکوین ادبیات است و ما را یاری میدهد تا روشن کنیم که ادبیات چگونه به وجود میآید. اوضاع و احوال مبدأ و منشأ هر هنر، تأثیری مستقیم در ماهیت آن هنر دارد، و در نظر بسیاری از منتقدان تعریف صحیح ادبیات را فقط موقعی میتوان به دست داد که درباره مبانی روانشناختی آن شرحی داده شده باشد».
کعبه جان که از دیدگاه نقد ادبی به تحلیل مخزن الاسرار نظامی پرداخته نخستین گام در راه چنین پژوهش گسترده دامن و نخستین دفتر از مجموعه ای است که به یاری خداوند با عنوان نقد ادب فارسی انتشار خواهد یافت. اگرچه هر نقدی با ضریبی از تعصب و جانبداری همراه است، اما نگارنده کوشیده است تا دلبستگی های او به "داستانسرای بزرگ گنجه" او را از حقیقت جویی و نقد راستین باز ندارد و بدون شک نقد راستین آثار بزرگان ادب (یعنی اشاره به هر جنبه استواری و زیبایی و کاستیهای احتمالی آن آثار) چیزی از عظمت نام و مقام صاحبان آثار نخواهد کاست، عظمتی که گذشت اعصار و قرون مهر تایید بر آن زده است.
اين اثر كه براى نخستينبار در سال 1370 خورشيدى منتشر شده است، مجموعه تحليلها و تفسيرهاى نويسنده پيرامون مناجاتهاى نظامى گنجوى است. نظامى در آغازِ برخى منظومههاى خود، به مناجات با حق تعالى پرداخته است. مىتوان گفت: تنها در يك مورد است كه هيچ فردى، حتى فيلسوف و شاعر و هنرمند، براى بيان مقاصد خود، دشوارى ندارد، و آن هم نيايش است. در نيايش، آدمى با خدايى روبروست كه به خوبى مىتواند مقاصد و نيتهاى خود را به خوبى بيان كند، و در عين حال، اين اطمينان را دارد كه مخاطب، مقاصد و نيتهاى او را درمىيابد. در نيايش، فرد هر چيزى را در دل بيان مىكند، و ميان خود و خداى خويش، هيچ حجابى نمىبيند. در نيايشهاى نظامى، انديشه و شخصيت نظامى آشكار مىشود. نحوة سخن گفتن او با خداوند، و مضمونهايى كه در توصيف حضرت حق به كار مىبَرَد، از جمله حكمتهاى عميقِ اين شاعرِ بزرگ است. در كتاب حاضر، محمدتقى جعفرى بر آن نبوده تا همة مطالب و مضامينِ عميقِ نظامى را از لابلاى اشعار او استخراج و تحليل كند، چرا كه بايد اثرى چند برابر اين كتاب مىنگاشت. او براى آن كه گوشهاى از انديشههاى عميق و الهىِ نظامى را نشان دهد، به تحليل بعضى از نيايشها بسنده كرده، و در لابلاى فصلهاى گوناگونِ اثرِ حاضر، مضامين و مفاهيم بسيار والايى از آن حكيم فرزانه بيان كرده است. رسالت شعر و شاعرى، اصولِ كلىِ حاكم بر مناجاتها، حكمت، عرفان و اخلاق، از جمله مباحثى است كه نويسنده به تحليل آنها پرداخته، و چنين مىتوان دريافت كه نظامى تنها يك شاعر نيست، بلكه جزو حكماى بزرگ به شمار مىرود. اين اثر، با وجود حجم اندك آن، نكات مهمى را در شناختِ تفكرِ نظامى بيان مىكند كه براى دانشپژوهان ارزش بسيارى دارد.
شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهرهگیری از عناصر مختلف اسطورهای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربه فرد شکل گرفته که آن را از حماسههای ملتهای دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهرهگیری مناسب از همه این عناصر آن را حتی به میل و خواسته مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش قهرمانان و پهلوانان به شکل بسیار جذابی به تصویر کشیده شده است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمونهای زیادی روبه رو میشوند که از آنها میتوان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خانها گسترش یافته و با اضافهشدن ویژگیهای دیگری به آنها، به حالت داستانی کامل درآمدهاند که از آنها با نام «هفتخان» یاد میشود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه میلغزد و اسطوره و قصه یکی میشود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمونها، خانها، هفتخانها و هفتخان گونههای قهرمانان در شاهنامه (که شمار آنها متفاوت است) و سایر حماسهها براساس روش تطبیق ساختاری است.
هدف از نوشتن این مقاله یافتن ویژگیهای همسان مطرح در مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی، در اشعار حافظ و میهائیل امینسکو شاعر رومانیایی تبار میباشد. نخست به بحث و بررسی کوتاهی در زمینه ویژگیهای مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی میپردازیم و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در راستای ادبیات تطبیقی، با آوردن شاهد مثالهایی از اشعار این دو شاعر عناصر موجود در شعر رمانتیک مانند محوریت تخیل با رویکر به موضوع "عشق"، طبیعتگرایی، شرقگرایی، غم و اندوه ناشی از اوضاع و شرایط عصر، درونگرایی، سنتشکنی و طرحی نو افکندن را در اشعار آنها مورد بررسی قرار میدهیم. در ادبیات ایران بیشتر نوع "غزل" معادل اشعار غنایی(لیریک) مطرح در سبک رمانتیسم میباشد. این نوع ادبی در طول قرن هفتم و هشتم در سبک عراقی که حافظ یکی از نمایندگان بنام آن میباشد، نمود بیشتری دارد. اشعار امینسکو از اروپای شرقی در قرن نوزدهم که به شکسپیر رومانی معروف است، نیز دارای تمامی ویژگیهای رمانتیسم میباشد. به عنوان نتیجه تحقیق، ضمن تفسیر پارهای از نمادهای مطرح در یکی از اشعار امینسکو برمبنای تفسیرهای شعر عرفانی، معلوم میشود که نمادگرایی عرفانی امینسکو به صورت اشعار غنایی، در قالب داستانوارههای تمثیلی بیان شده است، ولی نمادهای عرفانی غزلهای حافظ با استفاده از اصطلاحات، تلمیحات به صورتی موجز که درخور غزل فارسی است، بیان شدهاند. محور همه این نمادها نیز "عشق" است.