در اين مقاله بر مبناي نقد اسطورهاي به تئوري تناسخ گياهي در شعر شاعران معاصر همچون سهراب سپهري و احمد شاملو پرداختهايم و جلوههاي قداست گياهان در پرتو استحاله روحاني و معنوي باز نموده شده است. همچنين نگرش اساطيري و شاعرانه سپهري و شاملو در اين بعد، با ارايه شواهد شعري ايشان تبيين شده است. هدف از اين پژوهش آن است که نشان دهيم آموزههاي عرفاني و معنوي در قالب يک ارتباط تثليثي متشکل از تئوري چرخه زايش، زنده بيني و آنيميسم گياهي و انگارههاي انساني، نباتات جهت بيداري و آگاهي انسان و رسيدن به شناخت واقعي در تفکر برخي از شاعران بزرگ به صورت خودآگاه يا ناخودآگاه نمودار شده است.
«تجلی» از سه جنبه بیش از سایر جنبهها مورد توجه قرار گرفته است: یکی تجلی حق به فعلیت که همان نفس نور و جلوه الهی است، بدون لحاظ جهت نوریت (جنبه نوری تجلی)؛ دیگری تجلی حق به فعالیت که جهت نوریت و جلوهگری در آن اراده میشود یا جنبه (حقی تجلی) و سوم تجلی حق به مفعولیت که معبر به همه پدیدههای ماسوی الحق است و به آن تجلیات فعلی حق نیز گفته میشود (جنبه تجلی خلقی). ابن عربی در کتاب «التجلیات» به گونهای زیبا به این سه حوزه پرداخته که سیر در آن به ایصال کلمه وجودی محب عاشق به حقیقت خطابی محبوب معشوق مدد میرساند.
با شمس لنگرودی درباره چهار موضوع به گفتوگو پرداختهایم: تعریف شعر در نزد شاملو، آراکائیسم در شعر او، تاثیر شاملو بر شعر معاصر ایران و فرآیند تکوینی شعر شاملو. علاوه بر این موضوعات، در باب مدرنیسم در شعر و شاعری شاملو هم بحث شد. با همین اشاره مختصر به سراغ نظریات شمس لنگرودی میرویم تا از چشم او به جهان شعری شاملو نگاه کنیم.
بينش دوگانهپرستي يا دوآليسم، نمودار جدال مستمر ميان قواي دوگانه در طبيعت است. در پرتو اين نمايش آييني، همواره نيكي، روشني، زندگي، فرشته و ... بر بدي، تاريكي، مرگ، ديو و ... پيروز ميشود. اما بر مبناي عصيان و نوانديشي در شعر معاصر خصوصا در انديشه سپهري تاريكي، مرگ، شب، مرداب، لجن و ... مقولاتي قابل ستايش هستند و همواره روشني از دل تاريكي بر ميآيد و مرگ پايان حقيقت تصور نميشود. در اين مقاله اين نازنين بيني و بينش عارفانه كه تا اندازهاي مطابق با تفكرات بودايي است در هشت كتاب سپهري مورد بررسي و پژوهش قرار گرفته است.
در اين مقاله درخت به عنوان نماد انسان و آرزوهاي انساني مورد تحقيق و بررسي قرار گرفته است. و گونههاي مختلف قداست درخت با برخي از اساطير و اديان ملل، مانند اساطير ايران، هند، يونان، ژاپن ... و نيز برخي از اديان مطابقت داده شده است و اين موارد در بعضي از متون ادب فارسي هم چون شاهنامه فردوسي، کليات خمسه نظامي و منطقالطير عطار مورد بررسي قرار گرفته و نمايانده شده است که درخت در ميان سمبلهاي ادبي ما از جايگاه ويژهاي برخوردار است.