عشق از موضوع‌های اساسی عرفان اسلامی و رکن رکین منظومه فکری عین القضات است، از همین رو صوفیه از وی با تعابیری از قبیل: شیخ العاشقین، سلطان العشّاق و ... یاد کرده‌اند. قاضی همدان عشق را مذهب مشترک بین خدا و انسان و طرفه عالمی می‌داند که در آن دشمنی‌ها به دوستی‌ها بدل می‌شود، اما هرکس طاقت آن را ندارد. همچنین وی عشق را کامل‌ترین پیری می‌داند که در راه رسیدن به حق، تعالی، عاشقان راستین را راهبری می‌نماید. طبق دیدگاه وی، عشق که جز به راز، نمی‌توان از آن سخن گفت، برسه نوع است: عشق کبیر (محبت خدا نسبت به بندگان)، عشق صغیر (عشق بندگان نسبت به حق، تعالی) و عشق میانه (محبت خدا به خود). عشق مجازی نیز در نظام فکری او همچون بسیاری دیگر از عرفا ، اهمیت خاصی دارد. در سخنان قاضی، بیشتر، مرحله دوم عشق (استغراق کامل عاشق در معشوق) و نیز مرحله سوم (کمال عشق عاشق و شدت احتیاج معشوق نسبت به این عشق) جریان دارند و به مرحله ابتدایی عشق و عرفان، چندان بهایی داده نمی‌شود. در این مقاله سعی بر آن بوده است که پس از ذکر مقدماتی در موضوع عشق، بحث‌های گوناگون قاضی(رابطه عشق، عاشق و معشوق، انواع عشق، عالم وصال و فراق، چیرگی سلطان عشق بر عقال عقل، اوصاف عشق، پیر عشق و غیرت عشق، معشوق و عاشق)، همراه پاره‌ای از اندیشه‌های استاد وی، احمد غزالی، طرح و بررسی گردد.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57b77562a8c2f.PNG

شروط و مقدمات سلوک از ديدگاه عين القضاه همداني

خدابخش اسداللهی

سالکان طريقت، براي رسيدن به مقصود نهايي که همان برطرف‌شدن تعينات بشري است، بايد مراحل مختلف سير و سلوک را با موفقيت طي نمايند. براي طي اين مراحل پرخطر، مقدمات و شروطي لازم است كه عين القضاه به آنها اشاره كرده است و مهم‌ترين آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمايه عشق، وجود پير و.... وي که با شوقي وافر به ارشاد و هدايت مريدان نيز مي‌پردازد، به سالکان طريق توصيه مي‌کند: همه وجود خود را به پير و شيخ خود تسليم نمايند و بدانند که هيچ عملي بدون اطاعت محض از پير، ارجي ندارد. همچنين او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفيه باطن، بسيار موثر مي‌داند و بر اهميت و تاثير ورد، دعا و ذکر مريدان تاکيد مي‌ورزد. وي، مرگ اختياري را که در حکم زايش از خود و ديدن خدا و جهان باقي است، از شروط لازم مي‌شمارد. قاضي همدان، علاوه بر اين شروط، معتقد است که سالک طريقت بايد راه‌هاي هفتاد و سه ملت را يکي بيند و خدا را در دنيا و يا در آخرت طلب نکند، بلکه ضمن برطرف‌کردن خودپرستي، او را در اندرون خود، جستجو نمايد، چه راه طالب اندروني است، نه بيروني.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله
57849b700efcf.PNG

فراهنجاری نحوی در دیوان شمس تبریزی

خدابخش اسداللهی

موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزل‌های وی می‌بخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی به‌عنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصه‌هایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفه‌هایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقه فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعل‌های مرکب به‌عنوان عناصر نظم‌آفرین، بیان می‌کند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشنایی‌زدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچی‌های نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّت‌ها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظم‌آفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوری‌های نحویِ مولوی در دیوان شمس، که به‌واسطه انعطاف‌پذیریِ زبان فارسی و به‌سببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهام‌گیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت می‌گیرد، از آن‌رو که توانسته صورت‌های ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله