در سال 1949، جوزف کمبل (1987 - 1904) اسطورهشناس امريکايي، در کتاب قهرمان هزارچهره ديدگاه خود را درباره اسطوره يگانه طرح ميکند: قهرمان به زندگي روزمره و روزمرگي زندگي پشت ميکند؛ سفري مخاطرهآميز را به جان پذيرا ميشود؛ به مقابله با موجودات متخاصم و نيروهاي بازدارنده ميپردازد؛ بر آنها فايق ميآيد و سرانجام در بازگشت، فضل و برکتي را که ره آورد اين سفر خطير است، به يارانش ارزاني ميدارد. در اين الگو، کمبل به شيوه رايج ساختارگرايان، در پي ارائه نمايهاي بنيادين براي کهن الگوي سفر قهرمان است. به همين منظور، شواهد متعدد را از داستانهاي اقوام و ملل مختلف فراهم ميآورد و طرحي جامع را در اين زمينه پيشنهاد ميکند. در مطالعه حاضر، رابطه بين دو حوزه معين در نقد کهن الگويي ـ تصاوير ازلي و کهن الگوي سفر قهرمان ـ در روايت داستان هفت خان رستم از شاهنامه فردوسي بررسي شده و در پايان مزايا و کاستيها اين الگو نقد شده است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه با تأکید بر تفاوتهای زبانی و ملی بیشتردر تلاش بوده است تا تأثیر ادبیات کشوری را بر ادبیات کشوری دیگر در بستری تاریخی بررسی کند. از سوی دیگر، مکتب امریکایی ، با تغییر نگرش به سؤالات اصلی این حوزه کوشیده است دامنه مطالعات را از حوزه ادبیات صرف به دیگر حوزههای فکری بکشاند و مجال بیشتری را برای پژوهشهای سنجشی فراهم آورد. این پژوهش در صدد است تا ضمن بررسی محدودیتهای مکتب فرانسه نشان دهد چگونه با تلفیق معیارهای نقد کهنالگویی و قابلیتهای مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی میتوان دو حوزۀ نقد و ادبیات تطبیقی را ـ اگر بتوان آنها را دو حوزه متفاوت نامید ـ وارد تعاملی کارآمد و سازنده کرد؛ تعاملی که ضمن تلاش برای رفع کاستیهای حوزهای خاص، سعی دارد با استفاده از دامنه شمول بالای مضمون کهنالگو، ادبیات را با دیگر حوزههای تفکر بشری پیوند دهد. این نوع بررسیهای بین رشتهای میتواند از کاستیهای احتمالی پژوهشهای تکساحتی بکاهد و قابلیتهای اَشکال مختلف کهنالگو را در این نوع مطالعات نشان دهد. به منظور ارائه مدلی عملی، مقاله سپس با تمرکز بر کهنالگوی سایه به بررسی تطبیقی بخشی از دو حماسه بیوولف و گیلگمش میپردازد. در پایان نیز کهنالگوی سفر قهرمان به عنوان نمونهای از کهن الگوهای ساختاری به اختصار مورد بحث و نقد قرار میگیرد.