خسرو و شیرین، دومین داستان منظومه است که نظامی سرودن آنرا در حدود سال 576 هجری قمری بپایان رسانیده است. خسرو و شیرین، یکی از معروفترین کتابهای نظامی و شاید معروفترین و سرشناسترین کتابهای وی است. در این کتاب که صرفنظر از اشعار الحاقی فراوان دارای شش هزار و پانصد و دوازده بیت است ابیات سست، مضامین مبتذل و بازاری و نکات ناسنجیده و رکیک کمتر میتوان یافت. کتاب با متنهای استادی و چیره دستی بنظم آمده و شاعر متنهای هنرمندی خویش را در تلفیق الفاظ و عبارت و اسجاع و قوافی بکار برده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
نظامی، پس از سرودن کتاب خسرو و شیرین، هفت یا هشت سال دست بکاری نزده و یا اگر زده است، اثری از آن موجود نیست. البته دیوان قصاید و غزلیات مختصری فعلا از او در دست هست ولی اولا این قصاید و غزلیات و قطعات پراکنده متعلق بتمام دوران زندگانی ادبی اوست و اگر بفرض متعلق به این دوره نیز میبود، چیز قابل توجهی بشمار نمیرفت. در هر حال نظامی هفت یا هشت سال پس از سرودن خسرو و شیرین، نوشتن لیلی و مجنون، سومین کتاب خمسه خود را آغاز میکند. در این کتاب، نظامی ضمن پرداختن بمقدمات، از حسودان و طاعنان و بدخواهان و شاعران بیمایهای که با وی رقابت میکردهاند، گله بسیار میکند و ضمن این ابراز دلتنگی میگوید که در این مدت قصایدی ساز میکرده و غزلهایی میگفته و دیگران این آثار را از او میدوزدیده یا بتقلید ناقصی از آن میپرداختهاند. اما باز، از خلال سطور همین شکوهها و شکایات نیز پیداست که در این مدت کار قابل توجهی نکره و اثری بوجود نیاورده است.
نظامی در توصیف مهین بانو عمه شیرین میگوید: ندارد شوی و دارد کامرانی بشادی میگذارد زندگانی ز مردان بیشتر دارد سترگی مهین بانوش خوانند از بزرگی شمیرا نام دارد آن جهانگیر شمیرا را مهین بانوست تفسیر بدین ترتیب نظامی «شمیرا» را «مهینبانو» یعنی بانوی بزرگ معنی میکند. اما تا آنجا که میدانیم، چنین نامی اساساً در زبان ارمنی وجود ندارد و تنها نامی که شبیه باین کلمه در زبان ارمنی موجود است «شامیرام» میباشد. شامیرام نام ملکه مقتدر افسانهای آشور است و این کلمه که در زبان فرانسه و سایر زبانهای لاتینی سمیرامیس خوانده میشود، فقط در فلکلور ارمنی وجود دارد و نام زنی است که بنابر روایات افسانهای در بابل و آشور بامنتهای قدرت حکمرانی میکرد.