هدف از مطالعه حاضر بررسی مفهوم مرگ در سه جنبه زیستشناختی (بازگشتناپذیری، اجتنابناپذیری، غیرعملکردی و علیت)، فرهنگی و عاطفی (ترس، ناراحتی، عصبانیت، اشتیاق، گناه، تکذیب، شک و سردرگمی) در ادبیات کودک بود. بدین منظور با جستجو در کتابخانههای در دسترس پژوهشگر، نه (9) کتاب داستان که درونمایه آنها به نوعی در پیوند با مرگ بود، انتخاب شد. سپس داستانها تحلیل محتوای کمی شدند و از ضریب همبستگی بین دو کدگزار برای محاسبه ضریب پایایی استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین حضور ابعاد زیستشناختی، فرهنگی و عاطفی در کتابها تفاوت معنادار دیده میشود. بدین صورت که تفاوت معنادار میان عامل زیستشناختی و عاطفی به نفع عامل زیستشناختی و نیز میان عامل فرهنگی و عاطفی به نفع عامل فرهنگی دیده میشود. بین عامل فرهنگی و زیستشناختی تفاوت معنادار دیده نشد. نتایج توصیفی پژوهش نیز در پایان مرور و بررسی شده است.
پس از گذشت حدودا چهل سال از عمر سینمای ایران به جهت بالا بردنبار عاطفی فیلم و به ویژه در مضامین خانوادگی و ملودرامهای وطنی، در سالهای دهه چهل، کودکان نیز گهگاه در فیلمهای فارسی حضور پیدا می کنند. اما این حضور به تنهایی نمی تواند سرآغاز فیلم کودک در تاریخ سینمای ایران باشد. چرا که سینمای کودک، ویژگیهای خاص خود را دارد و برای مخاطبان خاص خود نیز تولید می شود و فیلم های سینمایی به دلیل جامعیت و عمومی بودن شیوه بیان و پیام آن نمی تواند پاسخگوی این نیاز باشد....
مرگ باید همچون زندگی، پدیده خارقالعادهای باشد. زندگی یک تمامیت است. زندگی، اندوه، درد، غصه، شادی، ایدههای بیهوده و محال، دارائی، رشک، حرص، عشق، بینوائی و اندوه دردناک تنهائی است و ما برای درک مرگ باید کل زندگی رادرک کنیم نه آنکه صرفا تکهای از آن را گرفته و با آن تکه زندگی کنیم، همانگونه که اکثر ما چنین میکنیم. جیدو کریشنا مورتی نویسنده و سخنران هندی در مورد موضوعات فلسفی و معنوی بود. موضوعات او عبارتند از: انقلاب روانی، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه. او به طور مداوم بر نیاز به انقلاب در روح هر انسان اشاره کرده و تاکید میکرد که چنین انقلابی نمیتواند توسط یک ماهیت بیرونی، مذهبی، سیاسی یا اجتماعی رخ دهد.