گویشهای ایرانی، ضمن خویشاوندی با زبان فارسی و داشتن بعضی قواعد دستوری مشترک با آن، از نظر دستگاه آوایی، الگوهای صرفی و نحوی، اصالت خود را حفظ کردهاند، آنها از زبان فارسی منشعب نیستند و در امتداد آن قرار نمیگیرند، بلکه، هم عرض با آن، ادامه طبیعی و تحول یافته زبانهای پیش از خود، یعنی زبانهای دوره میانه و باستانی ایران، به حساب میآیند و چه بسا، نشانههای دیرینگی و پیوستگی آنها به آن زبانها، به دلایلی، مشخصتر از فارسی باقی مانده است. تالشی یکی از همین گویشهاست که هماکنون در حاشیه جنوب دریای خزر و در مغرب و شمال استان گیلان ـ در شهرستانهای تالش، رضوانشهر، ماسال، آستارا، فومن، شفت، صومعه سرا، رودبار ـ و کم و بیش در دیگر نواحی استان متداول است. گویشوران تالشی، بیشتر در مناطق روستانی، به ویژه، در امتداد نوار طولی کوههای تالش اقامت دارند. در خارج از حوزه سیاسی استان گیلان، در منتهی الیه کوههای تالش، یعنی در عنبران اردبیل، نیز گروهی تالشیزبان به سر میبرد.
سلیم نیساری در مقدمه کتاب در مورد دلیل گردآوری این مطالب می گوید: وقتی که چاپ کتاب "درس انشای فارسی" را آغاز می کردم به فکرم رسید که دفتری از بهترین نوشته های دانش آموزان کشور نیز تهیه و منتشر کنم. برای اینکه مقایسه ای بین نوشته ها به عمل آید و در ضمن تنوعی هم بین آنها موجود باشد و ذوق و سلیقه و طرز فکر هر دانش آموز نیز معلوم گردد عنوان "در برابر...؟" انتخاب گردید و به اطلاع دبیران محترم انشاء رسید تا نوشتن این موضوع را به دانش آموزان خود تکلیف بدهند و بهتریم نوشته ها را برای چاپ ارسال فرمایند.
نثر در لغت به معنی پراکندن است و در عرف ادیبان به معنی عام کلمه سخنی است که به بند وزن و قافیه نیاید مانند سخنانی که مردم در گفتگو های عادی خود به کار می برند و با آن کتاب و نامه می نویسند. این گونه سخن در صورتی ارزش هنری دارد که از سطح معمولی و عامیانه بالاتر و دارای فصاحت و بلاغت باشد. پس نثر به معنی خاص (نثری که ارزش ادبی و هنری دارد)سخنی سنجیده و زیبا و غیرمنظوم است. نثر یا ساده است و در آن صنعتی دیده نمی شود و یا به صنایع بدیعی آراسته است. در صورت اول نثر را مرسل و در صورت دوم مصنوع می گویند. در ادبیات امروز نثر هر قدر ساده و شیرین و زیبا باشد ارزش هنری بیشتری دارد. نثرهای ادبی سنگین و عالی ادبیات فارسی در گذشته گلستان سعدی و کلیله و دمنه و نظایر آنها بوده است و امروز گرچه ما نمونه ای عالی مانند گذشته نداریم ولی در میان استادات و نویسندگان هستند کسانیکه نثر ساده و زیبا دارند...
«رساله قشیریه» از کتب معتبر صوفیه در قرن پنجم است که زینالاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قشیری در 437 هـ.ق نوشته است. هر چند که امام قشیری پیش از هجویری وفات یافته است، با این وجود جامعترین و معتبرترین کتابی است که از قدما در باب تصوف بر جای مانده است. رساله قشیریه نامه یا پیامی است که قشیری به صوفیان شهرهای اسلامی فرستاده است و آن را در سال 437 هـ. آغاز کرده و در 438 هـ. به پایان رسانده است. این کتاب دربرگیرنده پنج فصل است که در فصل اول آن شرح احوال و آثار قشیری، استادان و شاگردان وی بررسی شده، در دوم مباحث دستوری و زبانی کتاب در سه بخش مورد بحث قرار گرفته، در فصل سوم ضمن برگردان اشعار عربی رساله به فارسی از گویندگان آن اشعار هم سخن به میان آمده، در فصل چهارم احادیث شریف نبوی و احیاناً احادیث قدسی با ذکر مآخذ آنها جای گرفته و در آخرین فصل شخصیتهای ذکرشده در رساله که بیش از 560 نفرند، در صورت امکان معرفی شدهاند.
تدوین واژهنامههای گیلکی سابقه نسبتا طولانی دارد. اولین کوشش موفق در این زمینه، فرهنگ گیلکی از منوچهر ستوده است که در سال 1332 خورشیدی به همت انجمن ایرانشناسی، به چاپ رسید. بعد از این کتاب، گامهای مهمی در تألیف واژهنامههای گیلکی برداشته شد که خوشبختانه برخی از آنها به زیور طبع نیز آراسته شدهاند. از جمله این آثار میتوان واژهنامه گویش گیلکی، فرهنگ گیل و دیلم، ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی را نام برد. گلیهگب، بیتردید مفصلترین فرهنگنامهای است که تا کنون درباره گویش گیلکی نوشته شده و به شکل منقحتری روانه بازار شده است. مولف فاضل آن، آقای فریدون نوزاد، خود، از محققان برجسته گیلانی است. این واژهنامه به گویش گفتاری و نوشتاری مردم رشت و پیرامون آن اختصاص دارد.