ابن یمین دریافتها و دانستهها نظری، علمی، عقلی و احساسیاش را از رفتارهای باید و نباید مردم در قالب پند و اندرز به زبان شعر بیان کرده است. حتی روزگاری که به کنج عزلت میرود و در مولدش فرومد به دهقانی مشغول میشود، باز از توصیه و نصیحت دست برنمیدارد و از گفتن باز نمیماند. این کتاب کلیات دیوان این یمین است که با مقدمه مفصل نگارنده در باب احوال و آثار ابن یمین، همچنین بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر و مختصات شعر او به طبع رسیده است. نویسنده در مقدمه کوشیده تا چهره مردمی ابن یمین را بر اساس شعر او نمایان کند.
قطعه یکی از قالبهای شعر پارسی است که گرچه شاعر در این قالب بیشتر به پند و نصیحت و توصیه به پرهیز از دنیا و دنیاپرستان میپردازد، ولی در همه زمینهها از مدح و ذم و هجو و تهنیت و تعزیت و انتقادهای صریح اجتماعی و سیاسی طبعآزمایی میکند. بیشک شاه قطعهسرایان و امیر ایشان شیخ اجل سعدی شیرازی است؛ گرچه انوری و ابن یمین و قاآنی در قطعهسرایی دستی قوی دارند؛ ولی هیچ گوینده و ادیب و شاعری در کلام پارسی همچون سعدی نیست که کلمه در دست او همچون موم است، او خداوندگار زبان پارسی است. در این کتاب گزیدهای از قطعات پارسی به همراه شرح آنها آورده شده است.
این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژهها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونهای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشتهای فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفادهشده اجازه میداده، معادلهای لاتین واژهها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.
نویسنده در آغاز دربارهی هویت فرهنگ و هنر بحث میکند و طی آن خاطرنشان میسازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوهگر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست میدهد. به تصریح نویسنده: مکتبهای خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینهساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیدهاند. در دورهی شاهعباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایهگذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علیرضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دورهی تیموری رشد فزایندهای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز اینگونهی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان میتوان ملا هلال مذهب، غیاثالدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاهعباس بزرگ و جذب هنرمندان رشتههای گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان میتوان از رضا عباسی، بنیانگذار برجستهی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش میتوان به نقاشی و نگارههای دو نسخهی خطی شاهنامهی موجود در موزهی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجستهی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدانسازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازهای دست یافت که به شیوهی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او میتوان از نقاشی و تکمیل سه صفحهی سفید و خالی نسخهای از خمسهی نظامی گنجهای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژهای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار میروند. موسیقی نیز در دورهی شاهعباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچهای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچهای چهرهی شاخصی داشتند.