حکایتهای اعتقادی دستهای از پاره روایتها هستند که راوی برای روشن ساختن اصول اعتقادی و پاسخگویی به مخالفان عقیدتیاش آنها را پردازش میکند. این حکایتها اغلب در بخش آغازین و خارج از ساختمان محتوایی اصل منظومه قرار دارند. از میان آثار عطار نیشابوری، در بخش آغازین منظومه مصیبتنامه، ده حکایت اعتقادی وجود دارد. محتوای این حکایتها دفاع از حقانیت اعتقادهای مذهبی عطار، پاسخگویی به مخالفان و تبیین ارزش شعر و شاعری است. ساختار حکایتها از طرح «بحران، تلاش، نتیجه» و دو زیر مجموعهی این طرح پیروی میکند و حذف یا تغییر آگاهانه این اجزای ساختاری در برجسته کردن اعتقاد راوی نقش دارد. راوی، فضای اعتقادی حکایتها را با تمهیدات نشانهشناختی موثر برجسته کرده است و نشانهها در شکلدادن به ساختمان این نوع از حکایتها کارکرد بیشتری داشته است. تمهیدات نشانهای موجود در حکایتها عبارتاند از: انتخاب شخصیت، انتخاب زمان و مکان، آغازشدن حکایت با حرف ربط «چون»، سرعت کنش و واکنش، طراحی معادله ارزشی، استفاده از ضمیر متصل شخصی و نقل کلام از سوی مقدسان.
دکتر رضا اشرف زاده در پیشگفتار کتاب در مورد کتاب سایه در خورشید که برگزیده ای است از آثار عطار نیشابوری و دلایل انتخاب و شرح این اشعار توسط محمد عزیزی اینگونه می گویند: دوست ادیب و دانشمند جناب آقای محمد عزیزی با دقت نظر و درایت و ظرافتی شایسته به تدوین حکایاتی برگزیده از آثار منظوم و بخشهایی از تذکره الاولیاء "عطار" همت گمارده است که سعی ایشان مشکور است، وجود این مجموعه که با عنوان بسیار زیبا و تامل برانگیز "سایه در خورشید" فراهم امده ضروری بود زیرا در بین شاعران و عارفان بزرگ، به آثار عطار نیشابوری کمتر پرداخته اند و زمانه او را چون اولیاء خدا که – اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری- در پرده غیرت خویش نگهداشته است. امید است افرادی با همت چون ایشان به بررسی و تحقیق و نقد آثار این عارف بزرگ بپردازند تا چهره برجسته و نورانی این شاعر عالی قدر از پشت غبار زمان، جلوه ای حقیقی و تازه بیابد."سایه در خورشید" که به استقبال از "کنگره جهانی عطار نیشابوری" با شیوه ای دلپسند و ابتکارات و تاملات قابل تحسین نشر مییابد، گامی است ارزنده در چنین راه پرمخاطره ای...
خسرونامه یا داستان هرمز و گلرخ اثری است در قالب مثنوی و داستان گونه و پرماجرا در بیان رموز اسرار عرفانی و روحانی. در آغاز کتاب مقدمه ای در باب این اثر سترگ و خلاصه داستان به صورت نثر آمده که فوق العاده راه گشا است و خواننده می تواند با یک نظر از ماجرای داستان با خبر گردد و آنگاه با رجوع به متن به اسرار عرفانی مندرج در اثر پی ببرد. در این داستان قیصر روم که سالها در آرزوی داشتن فرزندی است از یکی از کنیزکانش صاحب پسری میشود؛ اما پسر و دایهاش بر اثر کینه و حسد همسر قیصر، آواره دیار میشوند و طی حوادثی در قصر پادشاه خوزستان سکنی میگزینند.
با ظهور ديدگاههاي جديد انتقادي و ورود آنها به حوزه مطالعات پژوهشگران ايران ـ به ويژه در دو، سه دهه گذشته ـ آثار ادبي به شيوهاي متفاوت ديده شده است. يکي از نظريههايي که سازگاري فراواني با متنهاي ادبي دارد، نگاه به ساختار نشانههاست. يکي از روشهاي کشف سبک ويژه يک نويسنده يا شاعر، بررسي نشانههايي است که در متن اثرش به کار ميگيرد. در اين پژوهش به منظور نشاندادن چگونگي کارکرد نشانهها که در نهايت بيانگر بخش مهمي از سبک يک اثر روايي است، يک نوع روايي پرکاربرد در ادبيات فارسي يعني حکايتهاي عرفاني، بررسي شده است. عطار يکي از شاعران عارفي است که به سبب آگاهي از اصول داستانپردازي، نقطهي عطفي در داستانپردازي عرفاني است. بدين ترتيب، پس از بررسي انواع نشانهها ـ از ديدگاه بارت ـ در پنج حکايت از حکايتهاي انبيا در مصيبتنامه عطار که داراي ساختار مشابه بودند، نتايج قابل توجهي در شناخت سبک پرداخت نشانهها به دست آمد، از جمله: بهرهگيري از صفتهايي که کارکرد براعت استهلالي دارند، استفاده از صفتهايي که فضاي تقابل را ايجاد ميکنند، استفاده از گفت و گوهاي داستاني که کارکرد فضاسازانه مييابند، استفاده هدفمند از صفتهايي که در خدمت القاي پيام محوري داستان هستند و ...
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینههای دریافت شایستهتر از ماهیت ادبیات را فراهم میآورد، و با ارائه شگردهای خلق آثار برتر ادبی میتواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. در میان منتقدان ساختارگرا، گروهی به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداختهاند، که در این میان «کلود برمون» با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل وارهای، طرحی را پیشنهاد میکند که بر پایه چگونگی روابط بین کوچکترین واحدها استوار است. رمان بلند کلیدر، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریانهای چند گانه، آن را شکل دادهاند. برای بررسی ساختاری متن این رمان ناچار باید ابتدا طرح کلی آن را استخراج کرد، و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیه رمان به طرح اولیه ، شخصیتها، به میزان شرکت در زنجیره حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجه اهمیت قرار میگیرند. قدرت یک رمان واقعگرا چون کلیدر در تعداد پی رفتهای کامل و چگونگی چینش و رابطه علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پیرفتهای اصلی معمولا به تعداد نقاط اوج داستانی وابستهاند. هر شخصیت در طول رمان با پیرفتهای متعدد ایفای نقش میکند، ولی همه آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان کلیدر، ترکیبی منطقی از پیرفتهای محوری است که در ارتباطی معنادار با پیرفتهای فرعی و ثانوی هستند، و تعداد شخصیتهای آن تحت تاثیر عواملی چون موضوع، فضای کلی، تعداد روایتهای اصلی، ساختمان قدرتمند روایتها و ارتباط هدف دار آنها با یکدیگر قرار دارد.