ساقینامه گونهای شعر است که اغلب در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده میشود. گفتهاند: ساقینامه عبارت است از: نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که در آن شاعر، خطاب به ساقی کند در مضامینی در یاد مرگ و بیان بیثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با این که این نوع شعر را به علت ذکر باده و جام، با سایر اشعار خمریه، مناسبتی است اما دو شرط این که مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید، آن را نوعی خاصی در میان اشعار فارسی قرار میدهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومهها، با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
شعر معاصر که با وزیدن نسیم مشروطه بر بن پایه ادب کهن سال پارسی چونان گل شاداب سحرانگیزی روئید رنگ و بویی تازه داشت. چون از جوهره فرهنگ جهانی و اندیشه های نو تغذیه کرده بود عطری داشت که آن را از ادبیات سنتی ممتاز می کرد. با این همه یا به آزمودن کالبدهای نو پرداخت و یا زبانی تازه برای غزل سرایی جستجو کرد و از قالب های دیگر دور افتاد. در زمینه مثنوی کسانی چون فروغ، سایه، حقوقی، خانلری و جدی تر از دیگران مهدی حمیدی تجربه هایی کرده اند که همه ارزشمند است. اما این دفتر ابتکاری دیگر است که پس از مشروطه نظیری برای آن نمی شناسیم و خود تمام تلاش شاعر در این راه نیست، که حاصل کار او را پس از انتشار مجموع مثنوی هایش باید قضاوت کرد. اینکه چرا برای انتشار اولین دفتر مثنوی را گزیده است بی دلیل نیست (در حالی که دفترهای غزل و قصیده و نیز گونه های پراکنده و نیمایی آماده چاپ نیز دارد) برخلاف تصور بسیاری سهل باوران مثنوی ساده ترین نوع شعر پارسی نه که دشوارترین نوع است. این تنها قالبی است که در آن تمام شکل بندی های موضوعی یعنی حماسی، غنایی، تعلیمی، نمایشی در تمام ابعادشان می گنجند و هیچ قالب شعری دیگری چنین کششی ندارد. از این گذشته در مثنوی صنایع ظاهری رنگ می بازند و تغییر جوهره می دهند. ایجاز مثنوی با آنچه در کالبد غزل و قصیده ایجاز خوانده می شود، تفاوت فاحش دارد. در این نوع شعر نخست باید حرفی برای گفتن داشت و پس از آن چگونه گفتن را باید دانست وگرنه حاصل کار چیزی است از دست شبه مثنوی یا ضد مثنوی که اگر در صنعت گری سحر حلال کرده و عقد لال پیوسته باشد. در بازار سخن به چیزی و در رسته ناقدان گوهرشناس به پشیزی نمی ارزد. به هر حال این گوینده دوران معاصر را عصر بازشناسی دقیق تر منظومه هایی این چنین می داند که به نظر او تلفیقی است از شاعری و داستان سرایی تا چگونه بازتاب یابد....
کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم عصا بیار که وقت عصا و انبان بود گویا مفهوم کنایی «عصا و انبان» در این بیت رودکی، در آن قصیده معروفش با مطلع: مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود نبود دندان لا، بل چراغ تابان بود که وصفالحال دوران پیری و فرسودگی اوست، از نظر برخی از اهل ادب، پوشیده مانده است تا آنجا که از مفهوم مجازی «عصا و انبان» در این بیت برداشتهایی ناروا شده است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میشود.
وزن شعر به منزله قالبي است، که شاعر خلاق بر آن، روح ميدمد و با سليقه خود بر اندامش جامه لفظ ميپوشاند. از اين جهت چه بسا يک وزن واحد در ديوان دو شاعر ـ با سبکها و سليقههاي مختلف ـ به ظاهر متفاوت به نظر آيد. با توجه به محدودبودن وزنهاي عروضي، به توانايي شاعران بزرگي چون حافظ که در حقيقت بحري را در کوزهاي جاي دادهاند بيشتر ميتوان پيبرد. در اين مقاله به چند موضوع در مورد موسيقي شعر حافظ پرداخته ميشود: يکي ويژگيهاي بر جسته شعر حافظ از لحاظ اوزان و موسيقي شعر و آنچه شعر او را از ديگران متمايز ميسازد و راز دلنشيني غزليات او. و ديگر اوزاني که به ترتيب بيشترين بسامد را در ديوان او دارند و بررسي اشعار و وزن آنها، و نيز مقايسه کلي آنها با برخي اشعار معروف شعراي نامدار که در همان اوزان سروده شده است.