سابقه بحث درباب گونههاي ادبي به دستگاهِ ردگان شناسي و تقسيمبندي آثار ادبي از نظر افلاطون و ارسطو برمي گردد که سه گونه اصلي حماسه، نمايش نامه و آثار غنايي را بر اساس «وجه» يا چگونگي بازنمايي سخن در کلام گوينده يا شاعر بررسي کردهاند. در نظريه انواعِ ادبي معاصر، از اين اصطلاح براي بيان جنبههاي درونمايگاني گونههاي ادبي استفاده ميشود. به کمک اصطلاح وجه، چرايي و چگونگي کاربرد اصطلاحات وصفي همچون «تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيهاي و طنزآميز» تشريح ميشود؛ اين اصطلاحات بر جنبههاي مفهومي و درونمايگاني اثر دلالت دارند. براي مثال وقتي ميگوييم اين اثر «رماني حماسي» است؛ به اين معناست که نوع يا گونه آن رمان است، اما وجه معنايي آن حماسي است. تفاوت ديگر وجه با گونه در اين است که يک گونه خاص همچون حماسه يا تراژدي ممکن است از بين برود؛ ولي وجه تراژيک و حماسي آن ممکن است تا زمانها باقي بماند. اصطلاحات «وجه نما» ـ يعني اصطلاحاتي همچون تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيهاي و طنزآميز ـ به شکل و ساختار صوري آثار ادبي خاص وابسته نيستند؛ بلکه گوياي جنبههاي درونمايگاني آثار ادبي هستند. همچنين، اين مبحث ناظر است بر اينکه چگونه برخي انواع ادبي همچون تراژدي، حماسه و غزل آن قدر گسترش پيدا ميکنند که ويژگيهاي درونمايگاني آنها براي توصيف ابعاد درون مايهاي ديگر انواع ادبي به کار ميروند و در مقابل، برخي انواع ادبي همچون رمان، داستان کوتاه، قصيده و مقامه از چنين خصلتي برخوردار نيستند.
وجه، مقولهاي است نحوي ـ معنايي که نظر و ديدگاه گوينده را نسبت به محتواي آنچه ميگويد نشان ميدهد. زبان به طرق مختلف ميتواند محتواي يک جمله را بر حسب ميزان تعهد گوينده به صحت آن، و يا نوع در خواست او براي وقوع کنش مطرح در آن، نشاندار کند. فعلهاي وجهي يکي از ابزارهاي بيان وجه هستند که در بعضي زبانها، از جمله زبان فارسي، از آنها استفاده ميشود. سه فعل بايستن، شدن و توانستن فعلهاي وجهي زبان فارسي هستند که براي بيان سه وجه برداشتي، درخواستي و توانمندي، که سه نوع وجه اصلي هستند، و دو درجه امکان و الزام، که به عنوان درجات وجه مطرح ميباشند، به کار ميروند. بررسيها نشان ميدهد که در زبان فارسي تنها فعلي که براي درجه الزام در هر سه وجه برداشتي، در خواستي و توانمندي به کار ميرود فعل بايستن است و درجه امکان توسط دو فعل توانستن و شدن بيان ميشود.
گونهشناسی ادبی یا نظریه انواع ادبی یکی از نظریات مطرح در حوزه نظریه ادبی است که در حیات حدوداً دوهزار و چهارصد ساله خود محمل مناقشات، رد و قبولها و جرح و تعدیلهای فراوانی بودهاست. در این مجادلات، مسائل و مباحث مختلفی مطرحشده که سبب گسترش، تعمیق و امروزه تثبیت این نظریه شدهاست. این مقاله بر آنیم تا از انبوه مباحث مطرحشده در این نظریه، به مسائلی بپردازیم که توجه به آنها در مطالعات گونهشناختی ادبیات فارسی ضروری است؛ مسائلی چون: تعریف نوع ادبی، رابطه نوع ادبی با آثار ادبی، انواعِ انواعِ ادبی (انواع بنیادی)، قراردادهای نوع، نوع ادبی و ایجاد انتظارات، میزان رعایت قراردادهای نوع، نوع ادبی و بینامتنیت، زمانمندی انواع ادبی، نوع ادبی و فرهنگ، نوع ادبی و تاریخ ادبیات، دور در گزینش انواع ادبی، و تعریف و نامگذاری انواع ادبی. این مقاله ضمن طرح این مباحث، به نقد رویکرد سنتی نظریه انواع ادبی فارسی پرداخته و ضرورت اتخاذ رویکرد جزئینگرانه به انواع ادبی را یادآوری کردهایم.
ترجمه مقالهای که در پی میآید، تلخیص یکی از مهمترین مقالات میخاییل باختین است در باب سرشت گونههای سخن. اصل مقاله در کتابی با عنوان گونههای سخن و دیگر مقالات متأخر چاپ شده است. خلاصه این مقاله در کتاب نظریه مدرن انواع ادبی تالیف دیوید داف آمده است. ترجمه حاضر براساس این منبع ـ البته با حذف پارهای بخشها ـ و افزودن بخشهایی از متن اصلی مقاله صورت گرفته است. ذکر این نکته ضروری است که در پینوشتها، توضیحات ویراستار انگلیسی و مترجم فارسی داخل قلاب آمده است. برای بازنمایی بهتر مطلب، مقدمهای بر مقاله آورده میشود.
نامه باستان، کاملترين شرح شاهنامه فردوسي است که مير جلال الدين کزازي کوشيده است، ضمن پرداختن به مسائلي مانند واژهشناسي، ريشهشناسي، اسطورهشناسي، سبکشناسي و زيباييشناسي، معناي بيتهاي مبهم را نيز بازنمايد. از ديگرسو، اين اثر يک متن ويراسته نيز هست؛ به اين ترتيب که کزازي کوشيده است، بر پايه برنوشتهاي خالقي مطلق، مسکو، ژول مول، کلاله خاور، دبير سياقي و جويني، به تصحيحي قياسي دست يازد و بيتها را هرچه فردوسي وارتر برگزيند. البته گاه هم پيش آمده که کزازي، همه برنوشتهاي يادشده را کنار گذاشته و خود بنا بر توجيهاتي، واژهاي را به متن افزوده است. از آنجا که اين اثر در دورههاي کارشناسي ارشد و حتي دکتري برخي از دانشگاهها تدريس ميشود و يا به عنوان منبعي کمکي، دستمايه دانشجويان تحصيلات تکميلي قرار ميگيرد، نگارندگان برآنند تا در اين جستار، برخي از کاستيهاي اين اثر سترگ را بازنمايند و گره از فروبستگيهاي برخي از بيتهاي مبهم بازگشايند تا براي شاهنامهپژوهان بيشتر قابل استفاده باشد.