این کتاب بخشی از گفتارهای استاد برجسته و فقید دانشگاه تهران، زندهیاد دکتر بهرام فرهوشی در زمینه اندیشهها و باورهای ایرانیان کهن درباره جهان مینو، زندگی و مرگ و ایزدان و جشنهای آنان است. کتاب به سبب آنکه بیشتر گفتارهایش با جهان مینو پیوستگی دارد، به نام گفتار نخستین آن یعنی «جشن فروردین و رابطه آن با جهان فروری» نام «جهان فروری» به خود گرفته است. جهان فروری، حماسه انسان، جشنهای ایرانی، آیینهای نوروزی، خوان نوروزی، اسطوره سیزدهم فروردین، مهرگان، یلدا، اخلاق در ایران باستان و مرگ عناوین این کتاب را شکل میدهند.
سنخواست با فاصله حدود هشتادکیلومتری بجنورد، از نواحی نیمهخشک و بیابانی شمال خراسان محسوب میشود. نویسنده در این کتاب برای جلوگیری از دفن بیشتر فرهنگ عامه منطقه از جمله حکایات، قصهها و افسانهها، پای صحبت افراد مختلفی نشسته تا غبار از چهره افسانهها بزداید. طبقهبندی افسانههای این منطقه در این کتاب بر این اساس بوده است: افسانههایی با شخصیتهای انسانی، افسانههایی با شخصیتهای حیوانی، افسانههایی با شخصیتهای انسانی و حیوانی، افسانههایی با شخصیتهای موهوم و خیالی.
داستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستانهایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتابهای تاریخ عمومی که پس از شاهنامه به زبان فارسی نوشته شده، به این داستان اشاره شده است. آنچه که امروزه با روایتهای گوناگون میان اقوام ایرانی در این خصوص وجود دارد، داستانی است که با نام کره دریایی مشهور است و در فهرست تیپهای بینالمللی قصهها با تیپ 314 طبقهبندی شده است. این قصه گرچه تفاوتهایی با روایت شاهنامه فردوسی دارد، بسیاری از ویژگیهای ساختاری و معنایی آن را در خود حفظ کرده است. از آنجا که قدیمترین روایتهای مکتوب بینالمللی این قصه به قرن دوازدهم میلادی باز میگردد، روایت فردوسی را باید مقدّم بر آنها دانست.
یکي از روشهاي متداول براي دستهبندي شکلهاي گوناگون روايي، توجه به ساختار و طرحهاي بنيادي آنهاست. افسانههاي شفاهي که ميان مردم سينه به سينه نقل ميشوند، از توان بالايي براي استخراج قالبهاي روايت برخوردارند. در اين مقاله با نگاهي جديد به نظريه ريختشناسي ولاديمير پراپ که در کتاب ريختشناسي افسانههاي جادويي مطرح شده، و با درنظر داشتن طرحي که ساتو آپو ـ پژوهشگر فنلاندي ـ براي تعيين ساختار افسانههاي فنلاندي پيشنهاد کرده است، الگوهاي سازنده قصههاي پريان يا افسانههاي سحرآميز به همراه بررسي تعدادي از اين افسانهها معرفي شده است. اين الگوها بر اساس موقعيت پايدار ابتدايي در هر افسانه و موقعيت نهايي آن شکل ميگيرند. به اين ترتيب ميتوان ساختار کلي افسانههاي جادويي را در دو الگوي کلي شناسايي و خلاصه کرد: قهرمان داستان فاقد چيزي است و ميکوشد آن را به دست آورد؛ خطري قهرمان داستان را تهديد ميکند.