ترانههایی که به نام باباطاهر امروزه در دسترس مردم قرار دارد، یا از باباطاهر نیست یا اگر هست، در اثر تصرف نساخ و خوانندگان دچار تغییر و تبدیل گردیده است. رقم اشعاری که در مجموعهها و تذکرهها به نام وی چاپ و انتشار یافته، به 360 دوبیتی میرسد که از این تعداد دوبیتی، تنها شصت تا هفتاد ترانه قابل توجه و خواندنی است. در این کتاب اولا سیمای شاعر روشنتر و به حقیقت نزدیکتر تصویر شده و ثانیا تعدادی ترانه فصیح و خوشلفظ و لطیف المعنی که احتمال اصیل بودن آنها بیشتر و ظن عدم اصالت در آنها کمتر است، از بین مشتی اشعار منتسب بدو تفکیک و به خوانندگان عرضه شده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
باباطاهر یا باباطاهر عریان همدانی، عارف، شاعر ایرانی و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران، در دوران طغرل بیک سلجوقی میزیستهاست. «بابا» لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و برای صفت عریان دلایل گوناگونی ذکر شدهاست. اغلب منابع او را اهل همدان معرفی کردهاند و خود او در چندین دوبیتی از همدان و الوند یادکرده است. اشعار بابا طاهر به گویش لری سروده شدهاند. مسلک درویشی و فروتنی او که شیوهٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشهگیر شده، گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد. کتاب حاضر با عنوان سروده های باباطاهر همدانی توسط م. اورنگ تالیف و در سال 1350 منتشر شده است
دانشفر همدانی در اواخر عمر کتابی منتشر کرد با عنوان «پشت پرده، نگاهی گذرا بر آثار نستعلیق نویسان…» و در آن کتاب انتقادات و ایراداتی ادبی در شیوهی نگارشی اساتید درجه اول خوشنویسی کشور ازجمله: عبدالله فرادی، عباس اخوین، کیخسرو خروش، یدالله کابلی و غلامحسین امیرخانی وارد دانست....
عینالقضات همدانی با نام کامل عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی (۵۲۵–۴۹۲ هجری قمری) حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه ایرانی بود. او به زبانهای فارسی، عربی و زبان پارسی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشته است. او در شهر همدان در یک خانوادهٔ شافعی مذهب متولد گردید و در خدمت پدرش ابوبکر محمد ابن علی علوم، معارف و عرفان و طریق علوم قضا را فرا گرفت و خود نیز به درجهٔ افتاء و منصب قاضی همدان رسید. چندی بعد در خراسان، به محضر درس استادانی مانند عمر خیام و ابو عبدالله محمد بن حمویه جوینی راه یافت و بهرهٔ علمی و معنوی بسیار گرفت و در کلام و حکمت، تصوف و عرفان و ادب پارسی و عربی به درجات عالی رسید. انقلاب روحی عینالقضات تا حدودی شبیه به انقلاب روحی امام محمد غزالی است. هر دو در علوم ظاهری تبحر پیدا کرده بودند و هر دو به تصوف روی آوردند. پس از قریب یک سال از انقلاب روحی او، این بار احمد غزالی برادر کوچکتر ابوحامد، که هنوز در قید حیات بود به یاریش شتافت و از او دستگیری کرد. قاضی همدانی از آن پس در طریق وصول و عالم کشف و شهود قدم نهاد و به مطالعهٔ آثار و تألیفات احمد غزالی پرداخت. بدین ترتیب، دو برادر غزالی هر یک از جهتی بزرگترین تأثیر را در زندگی علمی و روحی عینالقضات بخشیدند، و یکی در علوم ظاهری (منجمله کلام و فلسفه و حتی تصوّف و عرفانی که در کتابها بیان شده) و دیگری در علوم ذوقی راهنمای او گشتند. سبب اختلاف او با حکومت ترکان و مسائل سیاسی اجتماعی آن روز این بود که قاضی همدانی یک ایرانی میهنپرست بود. در زمان او زادگاهش جایگزین غاصبان جایگاه علویان، و پایتخت سلجوقیان بود. حکومت ترکان تازه از راه رسیده که از طرف دارالخلافهٔ بغداد حمایت میشدند، برای او در حکم بیگانگان بودند. عینالقضات همدانی در ابراز میهندوستی و عشق به زادگاهش مطالبی بس زیبا در نخستین اوراق دفاعیات خود آوردهاست. در بغداد مشابهٔ همدان به مرگ محکوم گردید. قاضی را به همدان عودت دادند تا حکم در زادگاهش اجرا شود. حکم در ششم جمادیالثانی سال ۵۲۵ هجری اجرا شد.