فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی آنچنان با فرهنگ و زبان شبهقاره به هم درآمیخته، که حتی پس از تقسیم شبهقاره به دو بخش هند و پاکستان و تسلط طولانیمدت انگلیسیها بر آن، این ارتباط ادامه یافته است. اکثر شعرا و فضلای ایرانی در دوره تیموریان یا امپراتوری مغولی هند به شبهقاره وارد شدند و از هنر و علم و فضل خود، اهالی آنجا را بهرهمند کردند. در این پژوهش بر اساس جنگ اشعار شماره 754 مجلس سنا، که در آن نام و نمونه اشعار چهارصد و شصت شاعر ذکر شده است، زندگینامه و اشعار سخنوران هندی و شاعران ایرانی که به هندوستان مهاجرت کردهاند، نقل شده و ابیات نویافته آنها مشخص گردیده است.
منشی احمد حسین سحر از اهالی کاکوری و همان کسی است که شرح احوالش در «تذکره مشاهیر کاکوری» با عنوان احمد حسین حجاجی آمده است. وی در علوم متداول زمان خود تسلط داشت و در فن انشاء بیمانند ایام خود بود. شاگرد غلام مینا ساحر کاموروی و مؤلف تذکره «طور معنی» و «بهار بیخزان» است و سال وفاتش به طور قطع 1289 هجری است. این کتاب تذکرهای عمومی است که مطالب آن حاوی شرح حال و نمونه اشعار 295 تن از شاعران متقدم و متأخر فارسی ایران و هند را دربر میگیرد. مؤلف در این تذکره اولا به ترتیب حروف هجا به ترتیب فصول پداخته و سپس با عنوان فصل در خاتمه کتاب، شرح حال استاد خود شیخ غلام مینا ساحر کاکوروی و دوست خویش سعیدالدین عزیزی عظیمآبادی و میرزا محمدحسین قتیل و چند تن دیگر را به رشته نگارش کشیده است.
این کتاب دربردارنده کهنهترین متون شعر فارسی است. منظور در این کتاب فراهم آوردن و منتشر کردن مقطعات و بیتهای پراکنده نخستین شعراء فارسیزبان بوده است؛ به استثنای آثار رودکی که در کتب مختلف گردآوری شده است. در این کتاب کوشیده شده کلیه اشعار پیشروان و همعصران و پیروان رودکی تا زمان فردوسی (یعنی تا حدود سال 370 هجری) از روی مآخذ موجود نقل شود. همچنین از شعرایی که بعد از سال 370 هجری شعر سرودهاند، چشمپوشی شده است و از ذکر کسانی که در «لباب الالباب» یا مأخذهای دیگر به دوره سامانی منسوب شدهاند، ولی زمان زندگی آنان به طور دقیق معلوم نبوده، خودداری شده است.
این کتاب از یک پیشگفتار و پنج بخش تشکیل شده است. بخش اول اسامی و شرح حال کسانی است که متولی رسمی آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه نبوده یا حداقل مدرک یا فرمانی در تولیت آنها به دست نرسیده است. در بخش دوم به شرح حال و اسامی متولیان رسمی آستانه مقدسه تا اواخر قرن دهم هجری پرداخته شده و اسناد و احکام مربوط به تولیت آنها ارائه شده است. در بخش سوم درباره دگرگونی و تحول در تولیت آستانه مقدسه در اواخر قرن دهم و اسامی و شرح حال و احکام و فرامین مربوط به متولیان قدیمی یا شرعی آستانه ارائه شده است. بخش چهارم درباره متولیان تفویضی یا جدیدی است. بخش پایانی کتاب نیز درباره متولیان آستانه است که تولیت قدیمی نیز به آنها واگذار شد و آستانه با یک تولیت اداره میشد.
در این مقاله، با بهرهگیری از گویش بختیاری، برخی واژههای موجود در متنهای کهن فارسی بررسی شده است. گویش بختیاری در تقسیمبندی گویشها، جزء گویش لر بزرگ است. «گویش لر بزرگ خود به دو شاخه تقسیم میشود: الف) گویشهای ممسنی و کهگیلویهای؛ ب) گویش بختیاری». خانلری لری را با کردی خویشاوند میداند. در گویش بختیاری واژههای بسیاری از زبان فارسی میانه باقی مانده است که میتواند در پژوهشهای زبانشناختی مفید واقع شود. همچنین بسیاری از واژههای کهن و متروک فارسی دری، در این گویش هنوز به همان صورت یا با تغییری اندک کاربرد دارند. تاکنون برخی از بیتهای شعرهای کهن براساس گویش بختیاری تصحیح و معنا شده است.