در این مقاله، با بهرهگیری از گویش بختیاری، برخی واژههای موجود در متنهای کهن فارسی بررسی شده است. گویش بختیاری در تقسیمبندی گویشها، جزء گویش لر بزرگ است. «گویش لر بزرگ خود به دو شاخه تقسیم میشود: الف) گویشهای ممسنی و کهگیلویهای؛ ب) گویش بختیاری». خانلری لری را با کردی خویشاوند میداند. در گویش بختیاری واژههای بسیاری از زبان فارسی میانه باقی مانده است که میتواند در پژوهشهای زبانشناختی مفید واقع شود. همچنین بسیاری از واژههای کهن و متروک فارسی دری، در این گویش هنوز به همان صورت یا با تغییری اندک کاربرد دارند. تاکنون برخی از بیتهای شعرهای کهن براساس گویش بختیاری تصحیح و معنا شده است.
اگر همه واژهها و نامهای گذاشتهشده بر کسان، دریاها، دشتها و ... را ریشهیابی کنیم، هماهنگی و زیبایی نام و ریشه را خواهیم یافت و به شکوه و فرهنگ و زبان نیاکان خود بیشتر پی خواهیم برد و آگاهانه از این یادگار گرانبها پاسداری خواهیم کرد. واژگان این فرهنگ بر بنیاد ریشه چندهزارساله خود استوار شده است و ریشهیابی، شناسنامه کهن یک واژه است و در این فرهنگ بنیاد ریشهها نمایان گردیده تا از گزند دوران در امان باشند.
والنتین آلکسیویچ ژوکوفسکی این کتاب را طی سه سال سفر از سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۶ گردآوری کرده است. کار ژوکوفسکی شامل سه جلد است: جلد نخست به اشعار فولکلور منطقه کاشان میپردازد که در حقیقت رساله دکتری او نیز بوده است. جلد دوم به لهجههای سمنان، اصفهان و شیراز اختصاص دارد و جلد سوم به طور اختصاصی به اشعار فولکلور بختیاری چهارلنگ و هفت لنگ میپردازد. ارزش کتاب ژوکوفسکی در این است که اولین کتاب جامعی است که در مورد گویش بختیاری صورت گرفته است.
این کتاب از یک پیشگفتار و پنج بخش تشکیل شده است. بخش اول اسامی و شرح حال کسانی است که متولی رسمی آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه نبوده یا حداقل مدرک یا فرمانی در تولیت آنها به دست نرسیده است. در بخش دوم به شرح حال و اسامی متولیان رسمی آستانه مقدسه تا اواخر قرن دهم هجری پرداخته شده و اسناد و احکام مربوط به تولیت آنها ارائه شده است. در بخش سوم درباره دگرگونی و تحول در تولیت آستانه مقدسه در اواخر قرن دهم و اسامی و شرح حال و احکام و فرامین مربوط به متولیان قدیمی یا شرعی آستانه ارائه شده است. بخش چهارم درباره متولیان تفویضی یا جدیدی است. بخش پایانی کتاب نیز درباره متولیان آستانه است که تولیت قدیمی نیز به آنها واگذار شد و آستانه با یک تولیت اداره میشد.
نقد روانکاوی، از نقدهای مهمی است که در بررسی متون ادبی از آن بهره گرفته میشود. در این مقاله براساس این نقد، به تحلیل شخصیت سهراب، رستم و کاووس در داستان «رستم و سهراب» پرداخته شده است. ابتدا شخصیت سهراب بر اساس تیپ شخصیتی «پرشور»، واکاوی و ارایه شد. باتوجه به ویژگیهای مشترک بین سهراب و این تیپ شخصیتی، از جمله: قدرتطلبی، شجاعت، اهمیتدادن به اهداف خود، روابط عاشقانه، لذت بردن از درگیر شدن در جنگ قدرت و جدی بودن، بیان گردید که شخصیت سهراب جزو شخصیتهای پرشور است و رفتار او با توجه به این تیپ شخصیتی، تحلیل شد. در ادامه، دیدگاه فروید دربارهی شخصیت و ساختار آن یعنی نهاد، خود و فراخود، بیان شد و سهراب، رستم و کاووس نمادی از آن سه جزو شخصیت دانسته شدند. در این تحلیل، تعارض بین سهراب، کاووس و رستم به تعارض بین نهاد، فراخود و خود، تعبیر شده است.