این کتاب شمهای است از سرگذشتهای مختلف شهر تهران. کتاب به دو فصل عمده تقسیم میشود : فصل اول مربوط میشود به سرگذشتهایی در مورد شهریت تهران و فصل دوم کتاب اختصاص به اعتقادات گذشتهی مردم تهران یافته است. درباره اینکه چگونه آن آبادی کوچک آن روز و این شهر بزرگ امروز تهران نام گرفت نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که طهران در اصل کهران -به معنای گرمستان و گرمگاه- بوده است. عدهای دیگر گویند که طهران در اول طاهران بوده و وجه تسمیه آن بدان علت میباشد که تیرهای از سلسله طاهریان در این مکان سکونت داشتهاند. گروهی دیگر درباره وجه تسمیه طهران گفتهاند که ساکنان آن از ترس دشمنان، خانههای خود را در زیرزمین میساختند و از این رو آن را تهران میگفتند که از دو جزء ته به معنای زیر و کف و ران به معنای راننده (از فعل راندن) تشکیل شده است یعنی کسی که به زیر حرکت میکند و میراند، و عدهای دیگر گویند که چون این شهر در منتهیالیه شهر ری واقع شده در آغاز «تهری» بوده.
در این مجموعه سیزده مقاله درباره جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، رجال شناسی و ادبی منطقه و مردم((لرستان)) با این عناوین گردآمده است : ((لرستان در دایرهالمعارف اسلام/ مینو رسکی زروان لرستانی))، ((سید جعفر کشفی/ مجتبی مقدسی))، ((یک روز از زندگانی گونگادین/ عبدالکریم جربزهدار))، ((بازگیرها/ علیداد برزویی))، ((پیشنهاد انضمام حکومت ولایات ثلاث به ایالت بروجرد و لرستان/ غلامرضا عزیزی))، ((چهار سند تاریخی درباره دالوندها/ حمیدرضا دالوند))، ((کارگزاران لرستان/ سید فرید قاسمی))، ((وجه تسمیه تاریخی بدرآباد/ سعادت خودگو))، ((نمایش در خرمآباد/ هرمز زندی))، ((قدم خیر/ توکل حیدرزاده خرمآبادی))، ((یک ترانه لری/ شیرین وطندوست))، ((سالنامه دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد/ سید فرید قاسمی)) و ((یادگارهای ماندگار/ عبدالله آفاق)) .
در جلد اول این مجموعه زنان نامآور ایرانی، از عهد باستان تا دوره انقراض ساسانیان معرفی شدهاند. برخی از این زنان عبارتاند از: ماندانا، سپاکو، آریان، اسپارترا، آتوسا، مروئه، رخسان، اباکیش، فدیمه، پارمیس، آمی تیس، ساندوسه، مانیا، رکسانه، ایندوک، برسین، آپامه، رینا، رودگون، رام بهشت، انوشه دخت، آذر ناهید، نرسی دختک، پوران و آزرمیدخت. گفتنی است در کتاب، فراوان به روایات هرودت، دیاکونوف، کتزیاس، و گزنفون استناد میشود. پایان کتاب شامل "گاه شناسی " است که در آن محدوده تقریبی تاریخ حیات هر یک از شخصیتهای تاریخی متن، تعیین شده است.
نوعی خبوشانی یا قوچانی شاعری مثنویگوی و غزلسرا که بعد از انتقال کانون شعر و سیاست و حکومت ایران از هرات و خراسان به آذربایجان و اصفهان و توجه شعرا و هنرمندان و صاحبان ذوق از خراسان و ماوراءالنهر به سوی عراق و آذربایجان و هندوستان برای استفاده از دستگاه پهناور حکومت گورکانیان هند که در سده دهم از خراسان به هند انتقال یافته بودند، به شاعری شهرت یافت و شعر او در قلمرو ذوق شعرای ایران مورد پسند و قبول قرار گرفت. در ابتدای کتاب مقدمهای زندهیاد محیط طباطبایی درباره شعر نوعی خبوشانی آمده و بعد از مقدمه مصحح در شرح حال شاعر و نسخ مورد استفاده، دیوان شاعر آورده شده که شامل غزلیات، رباعیات، مثنویات، قصائد، ترجیعبند و ترکیببند میشود.