طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنزپرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز میکند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنزپردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوهای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آنها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت. در مقالات آنها ویژگیهای مشترک فراوانی، باوجود اختلافهای اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع میتوان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آنها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کردهاند و این مفاهیم را در قالبهای مختص خو، بیان میکنند. محدودبودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگیهای مشترک آنها متاثر بود آنها به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آموزههای سیدجمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزههای سیدجمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
این کتاب فراهم آمده ایست از نوشته های کوتاه دهخدا، نوشته هایی جذاب، خواندنی و داشتنی که برخی از آنها بی تردید نمونه هایی ماندگار از نثر فارسی است و می تواند در نوع خود شاخص و الگوی کار نویسندگان باشد. این ها، در کتاب بزرگ و پرمطلب "امثال و حکم" پراکنده بود و گم و در همان حال به جای خود. به گلبوته های نیستان می مانست یا به ستاره هایی که ازدحام آسمان، تشخص آنها را گرفته باشد. از این نوشته ها آنچه نمودی داشت و از چند سطر می گذشت، گرد آمد. از داستان و مثل تا شرح واژه ها و کلمات قصار و جز آن. آنجا که نوشته دهخدا متکی به نوشته ای از دیگران بود، نوشته پیشین هم آورده شده تا سخن نویسنده معلق نماند. اگر نویسنده "نقل به معنی" کرده بود، از آن نگذشته و هر جا که با داستان و مثل، شعری دست به گردن بود، شعر را نیز آورده شده است.
زکريا تامر يکي از نويسندگان سوريه است که در قالب داستان کوتاه دستي توانا داشته است. او داستانهايش را در ساختاري منظم و ترکيبي به هم پيوسته به نگارش درميآورد و تمام عناصر و واحدهاي تشکيلدهنده آن را به حرکت و تکاپو واميداشت تا پيام مشخصي را انتقال دهد. نام يکي از داستانهايش، «وجه القمر» است که در آن همه عناصر را در کنار هم در يک رشته خطي قرار داده تا پيام دفاع از زن شرقي را که تا قبل از اين خوار و ذليل شده است، به همگان برساند. براي درک پيام اصلي داستان، تحليل آن بر اساس دو محور همنشيني و جانشيني کمک شاياني ميکند. محور جانشيني به نويسنده امکان ميدهد که از بين مجموعه واژگان، واژه متناسب با ساختار را برگزيند. واژگان گزينش شده در يک مسير خطي عمودي کنار هم قرار ميگيرند و ترکيب نوشتاري جديدي را به وجود ميآورند و ارزش جانشيني آن به جاي واحدهاي ديگر، از اينجا فهميده ميشود که سميحه، شخصيت زن داشتان به معناي بخشنده است و زنان شرقي تمام وجود خود را به مردان بخشيدهاند. در محور همنشيني، ارتباط عبارتها و ترکيب آنها در يک خط افقي بررسي ميشود و وقتي در کنار هم قرار ميگيرند، مسير داستان به جلو حرکت ميکند. همچنين، توصيفهايي بررسي شدهاند که به تنهايي معناي صريح دارند، ولي با هم معناي نشانهاي مييابند، مثل همنشينشدن درخت ليمو و صداي ناله مرد ديوانه که دال بر ايجاد حد فاصل بين دوران کودکي سميحه و پس از آن است.
ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهد است که از طرف پیشروان فکری جامعه به وجود میآید در برابر تهدیداتی که حیات مادی و معنوی را به خطر میاندازد. این گونه ادبی با زبانی صریح بیان میشود و با توجه به شرایط و مقتضیات هر دوره تاریخی، جلوه و نحوه بروز و ظهور آن میتواند متفاوت با دوره دیگر باشد. ادب مقاومت فلسطین یکی از پرشورترین و دردآلودترین ادبیات مقاومت جهان است. سحر خلیفه از نویسندگان مشهور مکتب واقعگراست که در میان فریادها و صفیر گلولهها به زیبایی، مصائب و مشکلات جامعه فلسطینی را بیان میکند. وطنپرستی، ایجاد امید، توجه به فرهنگ بومی، دعوت به بیداری زن، از مهمترین مضامین پایداری در رمانهای وی میباشد. او مشارکت زن را جزء جدایی ناپذیر از مسئله مقاومت میداند. این پزوهش به شیوه تحلیل محتوا به بررسی مضامین پایداری در دو رمان البصار و عباد الشمس میپردازد.