مولانا جلالالدین محمد، از چهرههای سرآمدی است که به یمن اصالت گفتار و تأثیر کلام شگرف خود عرصههای جهانی را چنان که شایسته اوست، پیموده و بسیاری از علاقهمندان حیطه معرفتشناسی، انسانشناسی و از همه بالاتر هستیشناسی را مرهون سرشاری معارف و اندیشههای خود نموده است. در این مقاله سعی شده از مولانا به عنوان جریانی تأثیرگذار و اندیشهساز یاد شود. کسی که توانسته است فارغ از زمان و مکان، نظریهپردازان را ا زلال گفتارهای خود به سوی نظریههای متنوع و جذابی رهنمون کند بیآنکه خود و اندیشه متعالیاش در نظریهها محدود گردند. در بخش نخست مقاله به تبیین و توضیح اصطلاحات «الگو» و «نظریه» و تفاوت آنها با یگدیگر و در بخش دوم به تبیین و شناخت الگوها در کلام مولانا (مخصوصاً در دفتر اول مثنوی) پراخته شده تا ثابت شود که مولانا با بهرهمندی از الگوهای بنیادین وجود و هستی و پرده برگرفتن از آنها بستری مناسب برای نظریهسازی دیگران فراهم آورده است اما خود نظریهپرداز نیست.
جلال الدین درباره عقل و اقسام و مراتب آن مطالب فراوانی گفته است. این مطالب را با اینکه از نظر علمی و فلسفی سیستماتیک مطرح نکرده است ولی می توان گفت: در این موضوع توانسته است عالی ترین مطالب مربوط به عقل را بیان کند. مولف کتاب عقل و عقول و عاقل و معقول و نظریه جلال الدین درباره آنها از علامه محمدتقی جعفری است که در سال 1359 توسط انتشارات نهضت زنان مسلمان به چاپ رسیده است.
محسن فانی کشمیری (وفات 1081 قمری) شاعر پارسی سرای قرن یازدهم هجری بود که سهم بسزائی در تربیت شعرای پارسی زبان کشمیر داشت. فانی که مدتی در هند خدمت صدارت داشت، پیرو داراشکوه بود و در نهضت او مقام رهبری را برعهده داشت. دبستان مذاهب یکی از آثار اوست که به سبب آن، از طرف علمای وقت مرتد خوانده شد. دیوان پیش رو به تصحیح ک. ل. تیکو و مشتمل بر غزلیات و رباعیات محسن فانی است که از تشبیهات و استعارات تازه ای استفاده کرده و چه بسا که آنها را تکرار کرده است. وی در بعضی غزلیاتش بر عشق مجازی، در برخی معنوی و در بقیه بر جنبه روحانی آن تاکید کرده است. رباعیات او حکیمانه و صوفیانه هستند و وحدت با خداوند و کائنات در تمام این رباعیات نمایان است. این کتاب در سال 1342 توسط انتشارات انجمن ایران و هند منتشر گردید.
شاهنامه، حماسه جاویدان و گران سنگ فردوسی، در اقیانوس ادب فارسی، دریایی است عمیق و بیکران و آکنده از مرواریدهای درخشان فرهنگ ایرانی که کندوکاو درباره آنها از ابعاد مختلف ادبی، تاریخی، اجتماعی، اسطورهای، آیینی، زبانشناسی، و ... میتواند سالها آبشخور پژوهشگران زبان و ادب فارسی باشد. مقاله حاضر به بخش کوچکی از مختصات زبانی شاهنامه؛ یعنی ماضی نقلی و انواع آن اختصاص دارد. ابتدا پیشینه تحقیق به اجمال بررسی شده، سپس الگوهای ساخت این فعل در زبانهای ایرانی باستان، ایرانی میانه و فارسی دری مورد اشاره قرار گرفته است. نهایهً براساس شواهدی از شاهنامه و آراء پراکنده پژوهشگران و جمعبندی آنها به معرفی و توصیف نوعی خاص از ماضی نقلی پرداختهایم که سابقه ساخت و کاربرد آن علاوه بر زبانهای سغدی، خوارزمی و پهلوی، در برخی از گویشهای ایرانی امروز نیز دیده میشود.
مثنوي سيرالعباد الي المعاد سنايي اثري جذاب در عرفان اسلامي و شرح سفر روح در عالمي ماورايي است. اين مثنوي متاثر از معراج پيامبر اسلام (ص) و ديگر معراج نامههاي پيش از خود است اما به تحقيق اين اثر، تجلي نابترين تجارب روحي و بلوغ رواني و شخصيتي صاحب و سراينده آن است. سيرالعباد سفري در خود و دنياي پر رمز و راز روح انساني و آکنده از تصاوير سمبليکي است که ريشه در مخزن عمومي و بزرگ اطلاعات و احساسات انسانها از تاريخ ازلي آفرينش دارد. سيرالعباد داستان سفر روح، عروج و رستاخيز و تولدي در خلاقيت و تماميت معنوي است. در اين مقاله کوشيدهام با جمعآوردن ديدگاه بزرگان و نظريهپردازان عرصه روانشناسي و اسطوره، تحليلي در عرصههاي عرفان، اسطوره و روانشناسي از اين اثر عرضه كنم و نکات مشابه عرصههاي فوق و ردپاي آنها را در اثر سنايي باز نمايم. همان طور که در مقدمه مقاله گفته شده است مقصود از اين همانندسازي به هيچ وجه تنزل و محدوديت افق معنايي اثر سنايي به يکي از عنوانهاي مذکور نيست. اين مقاله سيرالعباد را در چهار بخش عمده زير به ترتيب مورد تحليل قرار ميدهد. 1. ميل بازگشت به سرآغاز (بررسي از ديدگاه اسطوره و عرفان) 2. تفرد و تکامل شخصيت رواني (بررسي سيرالعباد در حيطه علم روانشناسي) 3. آيين گذر قهرماني يا پاگشايي (تحليل اثر در عرصه آيينها و مناسک اسطورهاي) 4. رستاخيز و دور تسلسل (تحليل بخش پاياني سفر سنايي در معنادادن به زندگي مادي).