آیا براستی چیزی به نام ادبیات کبک وجود دارد، یعنی آن چیزی که هم به واقع "ادبیات" باشد و هم موطن آن کبک باشد؟ این سوال که مدت زمانی بر سر زبانها بود، اکنون دیگر مطرح نیست زیرا اکنون می¬توان از یک ذخیره ادبی سخن به میان آورد: ماریا شاپدولن، کتابهای "طرد کامل" و "تیت کوک"، برندگان جایزه های ادبی فمینا و ... ادبیاتی تحت عنوان ادبیات کِبک یا ادبیات فرانسوی زبان کانادا نزدیک به صد سال است موجودیت یافته و قریب به پانزده سال است که تحت عنوان قطعی ادبیات کبک شناخته شده است. هر چند در طول این سده به نامهای مختلفی خوانده شده است: "ادبیات فرانسه کانادا"، " ادبیات کانادای فرانسه" و " ادبیات کانادای کاتولیک". در این ادبیات، از سال 1930 رمان، شعر و مطبوعات داریم. در سال 1960 رفرمهای اجتماعی و فرهنگی به وقوع پیوست که آنرا انقلاب آرام نامیدند. این تحولات در دو فصل آخر کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. اما در فاصله بین دو جنگ جهانی تحول ادبی به کندی صورت پذیرفت ولی از سال 1950 توانست جبران مافات کند. در واقع تا سال 1948 آثار ادبی خوب کانادای فرانسه معدود و غیر مشهور بودند. اما از آن زمان به بعد آثار ادبی متنوعی به وجود آمد و در فاصله سالهای 1965 و 1968 این تحول چشمگیرتر شد. ادبیات کِبک از یک پشتوانه پژوهشی برخوردار است زیرا مقالات تحقیقی فراوانی در مقوله های تاریخ، جامعه شناسی، سیاست و فرهنگ درباره این بخش از فرانسه به رشته تحریر درامده است ....
آبنوس مطالبی است از موریس کرانستون درباره هربرت مارکوز و نگرشی به فروید و فلسفه اجتماع؛ برانیمیر اسکپانویچ (مرگ آقای گلوزا)؛ شاهراه از ری برادبری؛ دیر شما را نمی بینم از رد برادبری؛ تجدید دیدار از جان چی ور؛ کاریکاتور از داود شهیدی؛ اندیشه های پراکنده از آلبر کامو و ....
"آران" یا "اران" نام باستانی سرزمینی است میان دریای مازندران و کشور ارمنستان که امروزه آن را با نام جمهوری آذربایجان میشناسیم. جمهوری آذربایجان نامی است که پس از سقوط رژیم تزاری در روسیه به این سرزمین اطلاق شد وگرنه در هیچیک از آثار جغرافینویسان و تاریخنگاران و شاعران و سیاحان تا پیش از این زمان چنین نامی ذکر نگردیده است. پس از پایان جنگ جهانی اول (1918 م) زمزمههایی بر سر پیوستن بخشی از خاک کشور ایران، یعنی آذربایجان، به جمهوری آذربایجان شنیده شد. نویسنده در کتاب حاضر، این گرایشهای سیاسی را عامل نگارش اثر خویش میداند و میکوشد تا با جستوجو در منابع دست اول و ذکر پیشینهی تاریخی منطقهی اران، جعلی بودن نام جمهوری آذربایجان را ثابت کند. وی معتقد است صحبت کردن به زبان ترکی دلیلی بر ترک بودن مردم آن منطقه نیست بلکه این مساله بیش از آن که بحثی نژادی باشد، بحثی زبانی است، زیرا تنها زبان مردم این سرزمین در طول تاریخ تغییر یافته است. به همین دلیل یک بخش ازکتاب به چگونگی دگرگونی زبان پهلوی مردم آذربایجان به زبان ترکی اختصاص دارد. نویسنده نمونههایی از زبان پهلوی مورد استفادهی مردم آذربایجان را میآورد. همچنین این تهمت توسط نویسنده رد میشود که فارسها بر هممیهنان آذری خویش ستم کردهاند. نقد دیگر نویسنده بر هزلیاتی است که تحت عنوان لطیفه دربارهی هممیهنان آذری شکل گرفته است. سندی تاریخی از گویش آذری تبریز، متن آذری نقل از رسالهی روحی انارجانی و نقشهای از جغرافیای ایران و اران مربوط به اوایل سدهی هجدهم، پایانبخش مطالب کتاب به شمار میروند.
آیا کتابهایی که در بخش شمالی ایالات متحده آمریکا به زبان فرانسه نوشته شده است، میتوانند در حوزه ادبیات جایگاهی داشته باشند؟ و در کدام ادبیات؟ در حقیقت ادبیات «کِبِک» به عنوان یک آینده ادبی کانادا و یک طرح ادبی اولین نشانههای خود را در قرن نوزدهم بروز داد؛ هرچند میتوان سوابق آن را تا قرن شانزدهم نیز ردیابی کرد. این کتاب درباره این ادبیات و بنمایههای آن است.