ابتهاج و فيتوري دو شاعر تواناي معاصر بودند که به علت شرايط نامطلوب جامعه خود، از نظر فکري به هم نزديک شدند. گرايش اين دو شاعر در عرصه رمانتيسم جامعهگرا قابل بررسي است. چراکه مهمترين اشعار آنها مربوط به زماني است که در غم وطن خود شريک شدهاند. بررسي تطبيقي اين دو شاعر نشاندهنده آن است که هرچند رد پاي رمانتيسم فردگرا در آثار آنها مشهود است، اما تفکر و درونمايه اجتماعي اشعارشان، آنها را به وادي رمانتيسم جامعهگرا سوق ميدهد و درآميختن رمانتيک با ادبيات انقلابي و پويا از مظاهر شعر هر دو شاعر است. در اين جستار ما با يافتن نقاط تلاقي انديشه اين دو شاعر، به تطبيق مفاهيم مطرح شده در اشعارشان پرداختهايم. به همين منظور ويژگيهايي چون توجه به مسائل اجتماعي، تعهد نسبت به وطن، جايگاه عشق در مبارزه، ذهنيت غنايي نسبت به مسائل اجتماعي و ... مورد تطبيق و بررسي قرار گرفته است.
محرک اصلی تغییر سبک در هر دورهای وقایع سیاسی ـ اجتماعی است. در ایران، انقلاب مشروطه در کنار تحولاتی که در سطح جامعه پدید آورد، در عرصه ادبیات نیز بیتاثیر نبود و با طرح مضامین اجتماعی، موجب تحول و تغییر سبک ادبا شد. رخدادهای حکومت پهلوی، گرایش به رمانتیک جامعهگرا و در نتیجه تغییر سبک را در اشعار و برخی آثار گستردهتر کرد. رمانتیسم در واقع مکتبی ادبی است که به برتری احساس و تخیل بر استدلال و تعقل تاکید دارد. این مکتب دارای دو شاخه فردی و احساسی (پرداختن به عوالم شخصی) و اجتماعی (انعکاس وقایع جامعه وتلاش برای تغییر اجتماع) است. نصرت رحمانی از پیشروان جریان شعــری رمانتیک جامعهگــرا در دوره معاصر و از روشنفکران سرخورده پس از بیست و هشتم مرداد سی و دو بود که حوادث سیاسی ـ اجتماعی (بخصوص کودتای دهه سی) باعث شد به اجتماع و مردم روی آورد. در نتیجه از این زمان به بعد است که رحمانی بیان و عواطف و احساسات انسانی را مهمتر از عواطف فردی و شخصی میداند. این پژوهش برآن است که با تکیه بر اشعار نصرت رحمانی به بررسی تحول اندیشه او از حوزه رمانتیک فردگرا به رمانتیک جامعهگرا بپردازد و خصیصههای برجسته رمانتیک فردگرایی و جامعهگرایی را در اشعار او بکاود و با ذکر شواهد شعری ابعاد و مختصات این مقوله را بنمایاند.
تصوف، یکی از راههایی است که امکان تحقق معنوی سلوک را برای میلیونها نفر از پیروان قرآن فراهم میکند. نگارنده در این مقاله ابتدا به پیدایش تصوف و سیر تاریخی و نمود آن در شعر پرداخته است و از آنجا که پدیده تصوف از بارزترین پدیدههایی است که عصر مملوکی در طول حیات خود تجربه کرد، در ادامه به دلایل گرایش به تصوف در این عصر میپردازد تا برای خواننده مشخص شود که چرا و چگونه گروهی از شاعران این دوره به صوفی گری رو آوردند و چه زمینههای اجتماعی، دینی و روانی باعث این امر شده بود. آنچه محوریت موضوع این مقاله را تشکیل میدهد، دو مفهوم انفصال و وصال (وحدت وجود) از زاویه علاقه میان خدا و انسان است. در این رهگذر شاعر چه با بیان روشن و چه با پوشیدهگویی، میکوشد تا از هر چه غیرخداست، منفصل شود. در این میان بحثی چون حقیقت محمدی (ص) مطرح میشود که در ذیل مفهوم انفصال قرار میگیرد؛ و این گونه برداشت میشود که در شعر صوفی، پیامبر(ص) واسطه ای برای این اتصال نورانی است.
هنر بیان افکار و عواطف نه از راه عینی و ملموس، بلکه از طریق اشاره و استفاده از نمادها، برای ایجاد انیزه و تفکر در ذهن خواننده، در مکتب سمبولیسم مورد توجه است. در بین آثار رمزگرا، آثاری که آیینه دردها میشوند و تصویرگر مظلومیت مردمیاند که قربانی نظامهای استبدادی شدهاند، ماندگاری خود را در طول دورانها حفظ کردهاند؛ زیرا به گونهای زمینه رهایی و رشد و بالندگی را فراهم نمودهاند. بدر شاکر سیّاب شاعر نامآشنای ادبیات معاصر عربی و اهل عراق است که در ابتدا به مکتب رمانتیسم روی آورد؛ اما چندی نگذشت که از رمانتیسم دست کشید و با توجه به شرایط حاکم بر عراق، به سمت رئالیسم و سمبولیسم گرایش نشان داد. آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته، نگاهی نو به شعر «انشودة المطر» است تا ثابت کند که سیاب در این شعر، از روحیه مقاومت و ظلمستیزی برخوردار است و با طرح نمادها، نوگرایی در تصاویر، جاندارپنداری و ناسازواری در کلمات، عرق وطندوستی، دفاع از خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب را در افراد ایجاد میکند.