تذکره نصرآبادی مشتمل بر شرح حال و اشعاری از قریب هزار شاعر عصر صفوی. شرح احوال شاعران در این تذکره موجز و مختصر است . مؤلف بیشتر به خلق وخوی و رفتار و نیز هیئت ظاهری افراد توجه کرده است ؛ آثار، شغل ، منصب ، خویشان و دوستان و استادان آنان و گاه حادثة مهمی را که در زندگیشان روی داده ، مانند فوت فرزند یا عشق و جنون آنان ، ذکر کرده و از هر شاعر یک یا چند بیت نقل کرده و گاه نیز با عباراتی در حد تمجید یا تقبیح به نقد اشعار آنان پرداخته است. تذکرة نصرآبادی گذشته از آنکه در بررسی شعر و شاعریِ عهد صفوی سودمند است ، مرجعی بسیار مهم برای آشنایی با تاریخ اجتماعی و فرهنگ و ادب عامة ایران در آن دوران است. نصرآبادی تذکرة خود را با جملاتی به نثر مصنوع در حمد باری تعالی آغاز، و سپس با نثری ساده از فضیلت سخن منظوم بحث می کند و ضمن ذکر تذکره های پیشین و معاصر خود که به نظر می رسد در تألیف تذکره اش از برخی آنها بویژه تحفة سامی متأثر بوده است ، سبب تألیف کتاب (در1083) را ذکر می کند. او در پایان دیباچه و پیش از بیان فصول کتاب ، شاه سلیمان صفوی (حک : 1077ـ 1105) را مدح می گوید. فصلهای کتاب عبارت اند از: 1) مقدمه ، در بارة شاهان و شاهزادگان صفوی که شعر سروده اند؛ 2) صف اول ، در بارة امیران و ملازمان دربار صفوی و تیموریان هند که شاعر بوده اند، مشتمل بر سه «فرقه »: امیران ایران ، امیران هندوستان ، وزیران و مستوفیان ؛ 3) صف دوم ، در ذکر سادات و نجبا و اشعار آنان ؛ 4) صف سوم ، در بارة دانشمندان و خوش نویسان و متصوّفه که شعر نیز سروده اند، مشتمل بر سه فرقه : علما و فضلا، خوش نویسان ، درویشان ؛ 5) صف چهارم ، در شرح احوال شاعران ، مشتمل بر سه فرقه : شاعران عراق و خراسان ، شاعران ماوراءالنهر، شاعران هندوستان ؛ 6) صف پنجم ، در بارة خویشان مؤلف و زندگینامه و اشعار خود مؤلف ؛ 7) خاتمه ، در ذکر مادّه تاریخ و لغز و معماهای متقدمان و معاصرانِ مؤلف ، مشتمل بر دو «دفعه »: دفعة اول ، آنهایی که سرایندة مشخص دارند؛ دفعة دوم ، آنهایی که سرایندة نامعلوم دارند. هر دفعه خود به سه «حرف » تقسیم شده است : حرف اول در بارة مادّه تاریخ ، دوم در بارة لغز و سوم در بارة معما. شرح احوال شاعران در این تذکره موجز و مختصر است . مؤلف بیشتر به خلق وخوی و رفتار و نیز هیئت ظاهری افراد توجه کرده است ؛ آثار، شغل ، منصب ، خویشان و دوستان و استادان آنان و گاه حادثة مهمی را که در زندگیشان روی داده ، مانند فوت فرزند یا عشق و جنون آنان ، ذکر کرده و از هر شاعر یک یا چند بیت نقل کرده و گاه نیز با عباراتی در حد تمجید یا تقبیح به نقد اشعار آنان پرداخته است...
مجموعه حاضر (مکتب پروانه) بخش کوچکی از اشعار مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری) است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان در سال 1374 انتشار یافت.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
تذکره نصرآبادی علاوه بر احیای نام هزار شاعر عصر صفوی، اخلاق و احوال دوره صفوی و بسیاری از مطالب مهم تاریخی را هم نشان می دهد و برای ادبا و مورخین و کسانی که میخواهند به حقایق تاریخی عصر صفوی پی برده و آشنا بشوند مفید و کارساز است. و نیز ابیات و غزلهایی چند که گوینده آن مجهول و انتحال کنندگان دست بدست می بردند به وسیله این تذکره به صاحبانش مسترد می گردد.
تذکره نصرآبادی مشتمل بر شرح حال و اشعاری از قریب هزار شاعر عصر صفوی. شرح احوال شاعران در این تذکره موجز و مختصر است . مؤلف بیشتر به خلق وخوی و رفتار و نیز هیئت ظاهری افراد توجه کرده است ؛ آثار، شغل ، منصب ، خویشان و دوستان و استادان آنان و گاه حادثة مهمی را که در زندگیشان روی داده ، مانند فوت فرزند یا عشق و جنون آنان ، ذکر کرده و از هر شاعر یک یا چند بیت نقل کرده و گاه نیز با عباراتی در حد تمجید یا تقبیح به نقد اشعار آنان پرداخته است. تذکرة نصرآبادی گذشته از آنکه در بررسی شعر و شاعریِ عهد صفوی سودمند است ، مرجعی بسیار مهم برای آشنایی با تاریخ اجتماعی و فرهنگ و ادب عامة ایران در آن دوران است. نصرآبادی تذکرة خود را با جملاتی به نثر مصنوع در حمد باری تعالی آغاز، و سپس با نثری ساده از فضیلت سخن منظوم بحث می کند و ضمن ذکر تذکره های پیشین و معاصر خود که به نظر می رسد در تألیف تذکره اش از برخی آنها بویژه تحفة سامی متأثر بوده است ، سبب تألیف کتاب (در1083) را ذکر می کند. او در پایان دیباچه و پیش از بیان فصول کتاب ، شاه سلیمان صفوی (حک : 1077ـ 1105) را مدح می گوید. فصلهای کتاب عبارت اند از: 1) مقدمه ، در بارة شاهان و شاهزادگان صفوی که شعر سروده اند؛ 2) صف اول ، در بارة امیران و ملازمان دربار صفوی و تیموریان هند که شاعر بوده اند، مشتمل بر سه «فرقه »: امیران ایران ، امیران هندوستان ، وزیران و مستوفیان ؛ 3) صف دوم ، در ذکر سادات و نجبا و اشعار آنان ؛ 4) صف سوم ، در بارة دانشمندان و خوش نویسان و متصوّفه که شعر نیز سروده اند، مشتمل بر سه فرقه : علما و فضلا، خوش نویسان ، درویشان ؛ 5) صف چهارم ، در شرح احوال شاعران ، مشتمل بر سه فرقه : شاعران عراق و خراسان ، شاعران ماوراءالنهر، شاعران هندوستان ؛ 6) صف پنجم ، در بارة خویشان مؤلف و زندگینامه و اشعار خود مؤلف ؛ 7) خاتمه ، در ذکر مادّه تاریخ و لغز و معماهای متقدمان و معاصرانِ مؤلف ، مشتمل بر دو «دفعه »: دفعة اول ، آنهایی که سرایندة مشخص دارند؛ دفعة دوم ، آنهایی که سرایندة نامعلوم دارند. هر دفعه خود به سه «حرف » تقسیم شده است : حرف اول در بارة مادّه تاریخ ، دوم در بارة لغز و سوم در بارة معما. شرح احوال شاعران در این تذکره موجز و مختصر است . مؤلف بیشتر به خلق وخوی و رفتار و نیز هیئت ظاهری افراد توجه کرده است ؛ آثار، شغل ، منصب ، خویشان و دوستان و استادان آنان و گاه حادثة مهمی را که در زندگیشان روی داده ، مانند فوت فرزند یا عشق و جنون آنان ، ذکر کرده و از هر شاعر یک یا چند بیت نقل کرده و گاه نیز با عباراتی در حد تمجید یا تقبیح به نقد اشعار آنان پرداخته است...