آثاری که در این دیوان از نظر خوانندگان گرامی میگذرد عبارت از 28 چکامه و 222 غزل و 19 مثنوی و 42 رباعی و چندین قطعه و پاره ای از اشعار ناتمام و پراکنده است که استاد ارجمند در عمر پربرکت نود ساله سروده اند و در پایان برخی از آنها به تاریخ نظم اشاراتی رفته است. در پایان دیوان کامل استاد فقید در بخشی جداگانه اشعاری را که در سوگ آن بزرگ، یاران و شاگردان ایشان سروده اند به ترتیب الفبایی نام آن سروران بر پی آورد.
کتاب شامل متن های ادبی و شعرهایی در قالب های غزل، رباعی، نو و مثنوی، با مضمون های عارفانه، عاشقانه، مذهبی و تقدیمی است. پاره ای از عنوان های این سروده ها عبارت اند از: به ترتیب عشق؛ گمشده؛ تا خدا؛ شكوفه عشق؛ بانوی من؛ زهر و شكر؛ زوال خودپرستی؛ ای معتقد ای ماه محرم؛ مجال عاطفه؛ آشنایان بیگانه؛ فخر مادری؛ امیر عدالت؛ جویبار عاطفه؛ بغض شكسته؛ همیشه در خواب منی؛ هدیه در خواب؛ رهگذر نور؛ ترانه شیدایی؛ تفسیر عاشقانه؛ سوره حمد؛ و لعل بدخشان.
صادق هدایت (۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. او را همراه محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمان بوف کور او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند.هرچند آوازهٔ هدایت در داستاننویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانند آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کردهاست. او همچنین نخستین فرد ایرانی است که متونی از زبان پارسی میانه (پهلوی) به فارسی امروزی ترجمه کردهاست. در سیر تاریخی جوامع، موقعیت های حساسی پیش می آید که فردی، به علت داشتن مختصات استثنائی، مشهور میشود. نه تنها مشهور میشود، بلکه به اندازهای ذهن ها را به خود جلب میکند که اطرافیان دور و نزدیکش، دربارهی او افسانه ها میسازند و به مرور زمان این افسانه ها جایگزین واقعیت زندگی آن فرد میگردد. چنین موقعیت های ممتازی بسیار نیست و افرادی که از آنها برخوردار میشوند انگشت شمارند. زیرا کسانی شایسته ی شهرت پایدار هستند که آثار بدیع و شاید نبوغ آمیزی از خود بر جای میگذارند و برخوردشان با پیش آمدهای غیر معمولی اتفاقی نیست. و صادق هدایت نمونه ای از چنین افراد برگزیده است؛ ابتدا در وضع تاریخی خاصی قرار گرفت و بدون علت ظاهری معروف شد و هنگامی که شهرتش دامنه بافت، باسوادان ایران بقدری به او پیرایه بستند که سرنوشتش را افسانه وار ساختند. در این کتاب نویسنده به واسطه ی آشنایی نزدیکش با هدایت به بررسی هدایت واقعی می پردازد.
این کتاب بخشی از دیوان محمدعلی ناصح رئیس انجمن ادبی ایران و مشتمل بر ترجمه حال و برخی چکامه ها و غزلیات و مثنویها و رباعیات است
کتاب سیره جلال الدین یا تاریخ جلالی از آثار جاویدان نورالدین محمد بن احمدبن علی بم محمد نسوی، صاحب رساله مشهور نفثه المصدور، رئیس دیوان رسائل سلطان جلال الدین منکبرنی آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیست. این نویسنده در سفر و حضر و حروب و حوادث ملازم و همراه سلطان مذکور بوده و آنچه خود از وقایع عصر جلالی دیده، یا از شاهدان شنیده در اوراق کتاب نفیس خویش نگاشته، و حقایق بی پرده پوشی و ستایش و نکوهش بیجا، و کاهش و افزایش ناروا، با بیانی دلنشین و شیوا برشته تحریر کشیده شده و از این نظر و اشتمال بر بعضی مطالب و دقایق و نکاتی که جای آن در تواریخ دیگر خالیست، میتوان گفت که کتابی یگانه و ممتاز است