فارسی ملایری گونهای از زبان فارسی است و به لحاظ اشتراک برخی از ویژگیها، تلفیقی از همدانی (یکی از گویشهای ایرانی غربی شمالی) و لری (از گویشهای ایرانی غربی جنوبی) به شمار میآید. این گویش با زبان معیار تفاوتهای واژگانی، ساختواژی و آوایی دارد. ساخت فعل در این گویش، مانند فارسی معیار، براساس ستاکهای گذشته و حال و وندهای فعلی است. در این گویش، در کنار فعلهایی که در فارسی، با تفاوتهای آوایی چندی معادل دارند، فعلهایی به کار میرود که در فارسی معیار نایاباند. در این مقاله اینگونه فعلها نیز معرفی میگردند.
موضوع کار نویسنده در این کتاب، نثر رسمی امروزی است؛ یعنی نثری که با آن کتاب و مقاله مینویسند و ترجمه میکنند. نثری که درسخواندهها به آن میگویند و مینویسند. با این حال گاهی به آثار قدیم یا زبان محاوره نیز اشاره شده. پس در این کتاب دستور توصیفی مختصر نثر رسمی امروز با اشاراتی به زبان محاوره مردم تهران و زبان قدیم بررسی شده است؛ ولی به دلیل رعایت اختصار نام «دستور امروز» بر آن گذاشته شده است.
رخدادها چگونه میتوانند با هم ترکیب شوند تا محمولی واحد تشکیل دهند؟ صورت ساده تر این پرسش این است که یک فعل بر چه ترکیبهایی از زیررخدادها میتواند دلالت کند؟ در این مقاله استدلال خواهیم کرد که تشکیل یک «چارچوب معنایی» همگن و منسجم تنها محدودیت حاکم بر ترکیب رخدادهای مورد دلالت فعل است. فعل میتواند بر زیررخدادهای فاقد ارتباط علی با یکدیگر دلالت کند، یا میتواند هم بر شیوه انجام فعل و هم بر نتیجه عمل دلالت کند اما، در هر حال، فعل باید چارچوب معنایی مشخص و جاافتادهای را تشکیل دهد.
این کتاب دربرگیرنده داستانها و افسانههایی از هند میباشد. منابع اصلی این داستانها، متون سنسکریت و پالی است که به ترتیب زبان برهمنان و بوداییان به شمار میرود. بسیاری از این داستانها با گذشت زمان دستخوش تغییراتی شده و تعدادی دیگر به شکلهای گوناگون در قصههای عامیانه مردم دوران جدید هند راه یافته و بر زبانها جاری شده است.
فتوت واژه¬ای عربی و در زبان فارسی به معنی جوانمردی است و فتی از نظر لغوی «جوان» است و به معنی کسی است که به کمال فطرت و آنچه کمال اوست رسیده باشد. با توجه به شواهد موجود و مقایسه فتوت در آیین مهر با فتوت پس از اسلام به نظر می¬رسد آیین جوانمردی پیش از اسلام نیز در ایران رایج بوده است. نوشیدن جام آب و نمک شبیه به مراسم مهرورزان است که در مراسمی آیینی، تازهواردان با نوشیدن جام شراب و خوردن نان، «مهر دین» محسوب میشدند. همچنین مهریان یکدیگر را «یار» و استاد خود را «مِهیار» می¬نامیدند. عیاران نیز رئیس خود را «سرهنگ» می¬نامیدند و پیشوند «ـ سر» که به معنی بزرگ و مهتر است، یادآور مهیار مهریان است. ضمن اینکه «عیار» همان یار است و بدین ترتیب ارتباط میان آنها آشکارتر میشود. یار در زمان ساسانیان لقبی درباری تشریفاتی بود که به دوستان و یاوران شاه اطلاق می¬شد. ویژگی¬ها و منش اسواران ساسانی، یعنی صفات شجاعت، پهلوانی، ازخودگذشتگی و پایبندی به اصول اخلاقی و ...، یادآور ویژگی¬های پهلوانی و عیاری است. آنها از محافظان و حامیان پادشاه بوده، کمر خدمت به بندگی او بسته بودند و خدمتگزاری¬شان با کمربندی که بر میان بسته بودند، مشخص می¬شد. این کمربند هم حمایل است و هم تعهد و خدمتگزاری را نشان می¬دهد. بعد از اسلام، فتوت و عیاری به دو گروه جداگانه تقسیم میشود: سلحشوری و جنگجویی را در عیاران، و صفات پارسایی و نیک¬کرداری را در فتیان می¬یابیم. در کلّ می¬توان گفت جوانمردی این گروه¬ها بعد از اسلام به صورت صفاتی با معانی پارسایی، سخاوت، ایثار و شجاعت در می¬آید که البته هر دو گروه یعنی عیاران از اصول اخلاقی و فتیان از جنگاوری و سلحشوری بهره داشتند.