حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از برجستهترین و تأثیرگذارترین مثنویهای عرفانی ـ تعلیمی ادب پارسی و مهمترین اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی (6 هـ. ق) است. سنایی پس از یک دیباچه دراز آهنگ منثور، مطالب و موضوعهای این منظومه را، که تعداد آنها در بیشتر نسخهها به 10000 بیت میرسد، در ده باب گنجانده است و برای بیان روشنتر و استوارتر مقاصد خود، که اغلب، مسایل غامض و بلند عرفانی هستند، از نوع ادبی پر تأثیر حکایت بهره برده و در لابلای مطالب اصلی کتاب، حکایتهای نسبتا زیادی را گنجانده که تعداد آنها در مجموع به 112 حکایت میرسد. این حکایتها اغلب با عنوانهایی نظیر: «التمثل فی، التمثیل فی، حکایت در، و داستان...» از متن اصلی جدا میشوند و از نظر کوتاهی و بلندی متفاوتند و بیشک در سادهکردن و پر تأثیرکردن زبان حدیقه، نقش فراوان دارند. برای به انجام رسانیدن این پژوهش پس از بررسی شخصیتهای اصلی این حکایتها، آنها را در پنج گونه مذهبی ـ عرفانی، تاریخی ـ اسطورهای، تیپیک، همراز، تمثیلی و نمادین جای دادیم و از دیدگاه عنصر داستانی «شخصیت» بدانها نگریستیم. سعی شد بخشی از یافتههای تحقیق در چند جدول نمایش داده شود.
حدیقة الحقیقه اثر جاویدان حکیم سنایی غزنوی، عارف و شاعر ایرانی قرن ششم هجری قمری است. سنایی یکی از بزرگترین صوفیان و شاعران فارسیسرای ایرانی است که بین قرون پنجم و ششم هجری میزیست. حدیقة الحقیقه یک منظومه عرفانی فارسی است که سنایی سرودنش را در سال ۵۲۴ آغاز کرد و در ۵۲۵ به پایان رساند. این مثنوی دههزار بیت و ده باب دارد و در بحر خفیف مسدس محذوف (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده است. موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، عقل و علم و حکمت و عشق است. در میان آثار سنایی در طول تاریخ، حدیقه بیشتر از همه مقبول و مطلوب بوده است و شاعران بزرگی مانند نظامی و خاقانی در سرودن مخزن الاسرار و تحفة العراقین تحت تاثیر آن بودهاند.
مقامات حريري و حميدي به عنوان دو اثر منثور، جزء آثار داستاني کهن در ادب عربي و فارسي به شمار ميآيند. اين دو مجموعه داستاني از نظر داشتن عناصر داستان و پردازش نيکوي آنها از چنان قوت و مقبوليتي برخوردارند که ميتوانند با داستهاي کوتاه در عصر حاضر، برابري کنند. از جمله عناصر داستاني بلکه مهمترين آنها، عنصر «شخصيت» است که بويژه در مقامات حريري نقشي برجسته و جذاب دارد. مقايسه شيوههاي شخصيتپردازي و تحليل انواع شخصيتها در اين دو مقامات، سبب ميشود تا ضمن شناساندن ارزش ادبي اين دو اثر، جنبهاي مهم از ارتباط ميان زبان و ادب فارسي و عربي و پرباري آنها روشن شود.
غزل از مهمترین قالبهای شعر فارسی در بیان مضامین مختلف، بویژه مضامین عاشقانه و عارفانه است که درطول تاریخ خود، فراز و نشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. سعدی یکی از بلندترین قلههای غزل فارسی از قرن هفتم به بعد محسوب میشود. وی بر شعر بسیاری از شاعران بعد از خود، بویژه بر شعر شاعران قرن هشتم، مانند خواجه حافظ، خواجوی کرمانی، عماد فقیه، جلال عضد و ... تأثیر گذاشته است. یکی از موفقترین پیروان سعدی در غزل، سید جلالالدین بن سید عضد الدین یزدی، معروف به «جلال عضد» و متخلص به «جلال» ،از شاعران قرن هشتم هجری و از معاصران خواجه حافظ شیرازی است. دراین مقاله، غزلهای «جلال عضد» با غزلهای«سعدی» مقایسه و تطبیق شدهاند. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، تأثیرپذیریهای جلال عضد از سعدی شیرازی در حوزههای گوناگون مضامین، تصاویر، تعابیر، واژگان و ترکیبها، وزن، قافیه و ردیف فراوان است. بررسی تطبیقی غزلیات سعدی با جلال عضد، به منظور شناخت بیشتر غزلیات دو شاعر و تحلیل میزان موفقیت و نوآوریهای جلال عضد در حوزه غزل صورت پذیرفته است و میتواند بحثی نو در زمینه ادبیات تطبیقی به شمار آید.
رهی معیری از شاعران بنام و پرآوازه معاصر است که زبان عاطفی و پراحساسش، نظر مخاطبان فراوانی را از زمان حیاتش تا کنون، به سوی سرودههای او جلب کرده است. همین رویکرد گسترده مخاطبان، چاپ مکرر آثار او را در پیداشته است؛ به گونهای که در دو دهه اخیر، شمارگان و نوبتهای چاپ آثار رهی به اشکال مختلف، در میان دیگر آثار ادب فارسی، برجستگی خاصی داشته است. بر اساس این امتیازها و توانمندیها، در این مقاله در پیآنیم که: الف. جایگاه، رهی معیری را در میان شاعران معاصر، بویژه سنت گرایان مشخص کنیم. ب. مهمترین عواملی را که موجب پسندیدگی شعر وی در میان مخاطبان گردیده، بکاویم. بیتردید عوامل متعددی در پسندیدگی یک اثر ادبی موثر میافتد که ممکن است به حوزه لفظ یا معنا مربوط باشد؛ براساس مطالعه و تاملی که بدین منظور برروی سرودههای رهی انجام گرفت، بدین نتیجه دست یافتیم که بیشتر زیباییهای شعر «رهی» به ساختار و فرم سخن وی مربوط است، لذا باید بیشتر از دیدگاه نقد ساختار گرایانه و فرمالیستی به اشعار وی نگریسته شود. بهرهگیری رهی از عناصر موسیقی افزای سخن را باید از شگردهای موثر رهی در این حوزه به شمار آورد که بیتردید نتیجه آشنایی عمیق رهی از سالهای آغازین نوجوانی با موسیقی بوده است.