نقش و اهمیت شبدیز، به عنوان محمل عشق و سفیر تقدیر، در رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین، سبب شده تا او هیئتی فراواقعی و سمبلیک بیابد و تولید عجیب و رازآلود داشته باشد؛ تولدی افسانهای، در مکان و زمانی کاملاً نمادین. براساس سخن نظامی، شبدیز، نسب از سنگ دارد؛ سنگی سیاه و قدسی که در دل غاری در دامن دیری روحانی قرار گرفته است. زمان شکلگیری نطفهی او درست در هنگام قران مشتری و زحل است؛ زمانی مسعود برای تولد مولودی که باید صاحبقران باشد. سنگ، کوه، دیر، قران و مادیان بکری که مادر شبدیز است، همه نقشی نمادین و حضوری ضروری و رازآلود در تولد شبدیز دارند و در پس تمامی آنها اندیشهای به قدمت عمر بشری نهفته است؛ اندیشهای که باید لایهلایه بازکاوی شود تا عناصر و نمادهای موجود در این بخش از خسرو و شیرین نظامی آشکار شود.
کتاب حاضر در سی فصل بر اساس طبقه بندی حروف الفبا (از الف تا ی) تنظیم یافته است و پس از شرح مختصری درباره مکان مورد نظر، چگونگی اشتقاق زبانی، فرهنگی و اجتماعی آن بازگو شده است. این پژوهش بر پایه گردآوری آثار و منابع گوناگون مدون است و به هیچ وجه از قواعد و قوانین مربوط به فن اشتقاق لغت و به ویژه زبانشناسی استفاده نشده است.
نظام الدین احمد گیلانی ملقب به حکیم الملک از پزشکان نامی ایران است که چندین سال در هندوستان مقیم بود و از محضر استادان بزرگی چون میرداماد و بهاالدین عاملی کسب فیض کرد. وی مدتها در دربار تیموریان هند به طبابت اشتغال داشت و از ملازمان شخصیتهایی چون مهابت خان خانخانان و عبدالله قطبشاه بود. حکیم الملک مرلف آثار بسیاری در طب و فلسفه و مذهب بوده است که در مقدمه کتاب حاضر شرح آنها آمده است. وی این کتاب را به دستور شاه عباس دوم در سال 1071ه. نگاشته است. این کتاب شامل یک مقدمه و سه مرحله (هر مرحله دارای 9 باب) و یک خاتمه است و موضوع آن در ذکر آغاز آفرینش اسب، محامد و ذمایم و سایر آنچه تعلق به شناخت اسب دارد، آداب تربیت و معالجات اسب است. مؤلف در خاتمه، اسبان و ایلخیهای شاه را در رجب 1067ه. گزارش کرده است.
خسرو و شيرين نظامي، بيشک، يکي از شاهکارهاي غنايي ادب ايران و جهان است. چنين اثر ژرفي در کنار التذاذ هنري حاصل از آن، توانايي آن را دارد که همواره مورد باز انديشي و تامل قرار گيرد تا بدين وسيله بتوان با ژرفانديشي و غور در ساختمان صوري، محتواي دروني، بلاغت حاکم بر بافت آن و ساير توانشهاي ساختاري نهفته در آن، موارد ارزشمندي را يافت. از آنجا که صورت و ساخت شعر به ترتيب در دو محور افقي و عمودي به طور همزمان گسترش مييابد در بررسي کمال شعري هر اثر بايد بتوان با اتکا به اصولي صورت و ساخت اثر را به طور مستقل و جدا مورد بررسي قرار داد. به همين دليل، محور کلي اين مقاله بررسي امکانات ساختاري و صوري نهفته در خسرو و شيرين نظامي است. بخش اول، تلاشي است در بررسي آن دسته از امکانات ساختاري که در محور عمودي شعر، خود را نشان ميدهد. بخش دوم، امکانات صوري را در چهار محور جدا مورد بررسي قرار ميدهد. درک اين دو دسته از تواناييها يقينا بيانگر اهميت چنين منظومهاي و اهميت بازانديشي در آن است.
هوشنگ ابتهاج متخلص به (ه.ا. سايه)، از غزل سرايان نامي معاصر است. توجه وي به غزل سبک عراقي و موفقيت او در پيروي از طرز غزل بزرگترين شاعر اين سبک، حافظ شيزازي، سبب شده است تا وي را «حافظ زمانه» بنامند. يکي از برجستگيهاي ويژه ساختار صوري غزلهاي او، در سطح توازنآوايي است؛ بدين مفهوم که ابتهاج با استفاده از تکرارهاي واجي و هجايي، نظام موسيقايي برجستهاي در شعر خويش پديد آورده است که اين امر از يک سو به دليل آشنايي وي با شعر حافظ و پژوهش دهساله او بر ديوان وي است و از ديگر سوي از تسلط وي در موسيقي وا آشنايياش با بساي ري از موسيقي دانان بزرگ معاصر چون «مشکاتيان»، «لطفي» و «شجريان» ناشي ميشود. در اين نوشتار سعي بر آن است تا به بررسي توازنآوايي و نظام موسيقايي حاصل از آن، که در ساختار صوري (روساخت) زبان قابل طرح و بررسي است، پرداخته شود و از آنجا که تاثيرپذيري ابتهاج، از طرز غزل حافظ، به ويژه در اين مقوله، امر آشکاري است، کوشش شده است تا اين بررسي با مقايسهاي ميان غزل حافظ و ابتهاج همراه باشد.