محی الدین ابن عربی در راستای تاکید بر این نکته که سنت عرفان اسلامی بر شناخت حضوری و شهودی مبتنی است، دیدگاه عرفانیاش را بر نوعی از معرفت بیواسطه بنیان مینهد که از آن با عنوان «کشف» یاد میکند. هرچند حقیقت این معرفت ورای طور حس و عقل است، از ابزار آن به «دیده» (عین) تعبیر میشود. ابن عربی ترکیبات «عین القلب»، «عین البصیره» و «عین الیقین» را در طیف معنایی گستردهای به کار میبرد و برای هریک ویژگیهایی ذکر میکند. گاهی این ترکیبات به معنای عام تعقل و استدلال است وگاهی به معنای ویژه «کشف و شهود مستقیم». اوج کاربرد ویژه این ترکیبات را در التدبیرات الالهیه میبینیم؛ جایی که برای قلب، «عین البصیره» و «عین الیقین» در نظر میگیرد. اساس تفکیک این دو دیده (بصیرت و یقین) آن است که دیده بصیرت به نوری الهی نظر میکند که خدا به وسیله آن هدایت میکند (نور یهدی به)؛ ولی دیده یقین ناظر به نور الهی دیگری است که خدا به سوی آن هدایت مینماید (نور یهدی الیه). بر این اساس، قلب به منزله موجودی ربانی برای رویت جلوههای رحمانی، در تعامل قانونمند عرفانی با منبع نور، کشف و مشاهده حقایق را ممکن میکند.
کتابهای ابن عربی بهزعم خیل عظیم موافقان و مخالفانی که دارد، در بیشتر کشورها مدام در حال انتشار است و در کشور ما نیز سنت دیرینه شرحنویسی بر آثار وی همچنان تا به امروز ادامه یافته است. وحدت وجود، نظریه اعیان ثابته، وحدت ادیان و نقش کلیدی عشق در حیات آدمی از جمله عناصر تشکیلدهنده دستگاه فکری ابن عربی محسوب میشود. ابن عربی معتقد است تمام موجودات در ذات الهی عین ثابتهای دارند. با تجلی خداوند، ایمان ثابته ظهور و بروز مییابد و در نتیجه عالم موجود میشود. کاربرد نماد و نمادگرایی در نظام فکری ابن عربی بسیار متنوع و فراوان است. مفاهیم متعددی در آثار او به کار میرود که معانی نمادین گوناگون دارد. این کتاب دربرگیرنده مقالات روشنگری از نویسندگان و محققان ابنعربیشناس عمدتاً مصری است که حاصل تلاش گروه فلسفه و جامعهشناسی مجلس الاعلی مصر در بزرگداشت هفتصدمین سال تولد ابن عربی است.
این رساله ایست مسمی به لوایح در بیان معارف و معانی که بر الواح و ارواح ارباب عرفان و اصحاب ذوق و وجدان لایح گشته و به طور کلی لوائح کاملا عرفانی و مخصوصا جامی به کلمات شیخ محیی الدین محمدبن العربی نظر داشته و از کتاب معتبر و بسیار معروف فصوص الحکم اقتباساتی نموده است
در جهانشناسی عرفانی ابنعربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد، اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار میگردد. ابنعربی کوشیده تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر میکند، اما افزون بر این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق مینماید؛ کوششی که برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام دادهاند. عطار نیشابوری در نقطه اوج تبیین جهانشناسی خود در «مصیبتنامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرت «جان» معرفی میکند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت انسان کامل میبیند. او نیز در توصیفها و تمثیلهای خود درباره لوح و قلم هم به اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریه افلاک نهگانه نظر دارد. توضیح مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجسته مسلمان از جمله نتایج این مقاله است.