در جهانشناسی عرفانی ابنعربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد، اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار میگردد. ابنعربی کوشیده تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر میکند، اما افزون بر این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق مینماید؛ کوششی که برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام دادهاند. عطار نیشابوری در نقطه اوج تبیین جهانشناسی خود در «مصیبتنامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرت «جان» معرفی میکند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت انسان کامل میبیند. او نیز در توصیفها و تمثیلهای خود درباره لوح و قلم هم به اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریه افلاک نهگانه نظر دارد. توضیح مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجسته مسلمان از جمله نتایج این مقاله است.
دکتر رضا اشرف زاده در پیشگفتار کتاب در مورد کتاب سایه در خورشید که برگزیده ای است از آثار عطار نیشابوری و دلایل انتخاب و شرح این اشعار توسط محمد عزیزی اینگونه می گویند: دوست ادیب و دانشمند جناب آقای محمد عزیزی با دقت نظر و درایت و ظرافتی شایسته به تدوین حکایاتی برگزیده از آثار منظوم و بخشهایی از تذکره الاولیاء "عطار" همت گمارده است که سعی ایشان مشکور است، وجود این مجموعه که با عنوان بسیار زیبا و تامل برانگیز "سایه در خورشید" فراهم امده ضروری بود زیرا در بین شاعران و عارفان بزرگ، به آثار عطار نیشابوری کمتر پرداخته اند و زمانه او را چون اولیاء خدا که – اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری- در پرده غیرت خویش نگهداشته است. امید است افرادی با همت چون ایشان به بررسی و تحقیق و نقد آثار این عارف بزرگ بپردازند تا چهره برجسته و نورانی این شاعر عالی قدر از پشت غبار زمان، جلوه ای حقیقی و تازه بیابد."سایه در خورشید" که به استقبال از "کنگره جهانی عطار نیشابوری" با شیوه ای دلپسند و ابتکارات و تاملات قابل تحسین نشر مییابد، گامی است ارزنده در چنین راه پرمخاطره ای...
خسرونامه یا داستان هرمز و گلرخ اثری است در قالب مثنوی و داستان گونه و پرماجرا در بیان رموز اسرار عرفانی و روحانی. در آغاز کتاب مقدمه ای در باب این اثر سترگ و خلاصه داستان به صورت نثر آمده که فوق العاده راه گشا است و خواننده می تواند با یک نظر از ماجرای داستان با خبر گردد و آنگاه با رجوع به متن به اسرار عرفانی مندرج در اثر پی ببرد. در این داستان قیصر روم که سالها در آرزوی داشتن فرزندی است از یکی از کنیزکانش صاحب پسری میشود؛ اما پسر و دایهاش بر اثر کینه و حسد همسر قیصر، آواره دیار میشوند و طی حوادثی در قصر پادشاه خوزستان سکنی میگزینند.
محی الدین ابن عربی در راستای تاکید بر این نکته که سنت عرفان اسلامی بر شناخت حضوری و شهودی مبتنی است، دیدگاه عرفانیاش را بر نوعی از معرفت بیواسطه بنیان مینهد که از آن با عنوان «کشف» یاد میکند. هرچند حقیقت این معرفت ورای طور حس و عقل است، از ابزار آن به «دیده» (عین) تعبیر میشود. ابن عربی ترکیبات «عین القلب»، «عین البصیره» و «عین الیقین» را در طیف معنایی گستردهای به کار میبرد و برای هریک ویژگیهایی ذکر میکند. گاهی این ترکیبات به معنای عام تعقل و استدلال است وگاهی به معنای ویژه «کشف و شهود مستقیم». اوج کاربرد ویژه این ترکیبات را در التدبیرات الالهیه میبینیم؛ جایی که برای قلب، «عین البصیره» و «عین الیقین» در نظر میگیرد. اساس تفکیک این دو دیده (بصیرت و یقین) آن است که دیده بصیرت به نوری الهی نظر میکند که خدا به وسیله آن هدایت میکند (نور یهدی به)؛ ولی دیده یقین ناظر به نور الهی دیگری است که خدا به سوی آن هدایت مینماید (نور یهدی الیه). بر این اساس، قلب به منزله موجودی ربانی برای رویت جلوههای رحمانی، در تعامل قانونمند عرفانی با منبع نور، کشف و مشاهده حقایق را ممکن میکند.